۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

تعميد مسيحی چيست؟


در زبان اصلی کتاب انجيل شريف، يعنی در زبان يونانی، برای عمل تعميد، فعل بابتیزو(٣) بکار برده شده است که به معنای غوطه‌ور شدن يا فرو‌بردن در زير آب می‌باشد. کتاب انجيل شريف به چندين نوع تعميد از قبيل تعميد يحيی، تعميد روح‌القدس و تعميد ايمانداران در آب اشاره می‌کند. هدف از تهيه اين مقاله، تشريح تعميد ايمانداران مسيحی می‌باشد
تعميد ايماندار در آب، اين موضوع را تأييد می‌کند که تعميد گيرنده، هديه نجات را از راه ايمان به عيسی مسيح ، که بعد از مرگ نيابتی (٤) خود، روحاً و جسماً زنده شد، دريافت کرده است و ميل دارد مطابق احکام خداوند و نجات دهنده خود زندگی کند
چه کسانی می‌توانند در آب تعميد بگيرند؟
الف – شاگردان عيسی مسيح (متی ٢٨: ١٩
ب – پذيرندگان مژده نجات (کارهای رسولان ٢: ٤١
ج – مردان و زنان ايماندار (کارهای رسولان ٨: ١٢
فقط کسانی که با مسيح متحد شده‌اند يعنی ايمانداران واقعی به عيسی مسيح می‌توانند در آب تعميد بگيرند. وقتی کتاب انجيل شريف را مطالعه می‌کنيم، متوجه می‌شويم که به ايمانداران دستور داده شده است که در آب تعميد بگيرند (متی ٢٨: ١٩، کارهای رسولان ٢: ٣٨ و ١٠: ٤٨). بنابراين برای همه ايمانداران به عيسی مسيح ضروری است که از امر خداوند و نجات دهنده خود اطاعت کنند و در آب تعميد بگيرند
تعميد در آب چه مفهومی دارد؟
تعميد در آب به هيچ وجه باعث نجات تعميد گيرنده نمی‌شود، به همين دليل بايد بعد از نجات شخص و بمنظور اطاعت از مسيح صورت گيرد. تعميد در آب آئينی است که نشان می‌دهد زندگی تازه‌ای در شخص شروع شده است. فرو‌رفتن در آب و بيرون آمدن از آب، روشی است که مفاهيم روحانی رساله پولس رسول به روميان 6: 1 تا 5 را آشکار می‌سازد. به اين ترتيب که فرو‌رفتن در آب، نشانه مردن نسبت به گناه و بيرون آمدن از آب، نشانه رستاخيز و زندگی جديد در مسيح است
پس تعميد در آب دلالت بر اين موضوع می‌کند که تعميد گيرنده با مسيح در مرگ و رستاخيزش متحد شده است. تعميد در آب اعلام عمومی اين مطلب است که تعميده گيرنده نجات يافته است و می‌خواهد عيسی مسيح را پيروی کند. واضح است که افراد خردسال که قادر نيستند مژده نجات را درک کنند و آنرا بپذيرند و پيش ديگران به ايمان خود اعتراف کنند، نبايد بوسيله آب تعميد بگيرند
تعميد در آب چگونه بايد انجام شود؟
فرمول تعميد در آب در انجيل متی ٢٨: ١٩ ذکر شده است. شخص تعميد دهنده بايد خودش نيز مانند فرد تعميد گيرنده، ايماندار واقعی باشد و به نام پدر و پسر و روح‌القدس عمل تعميد را انجام دهد، يعنی اينکه فرد تعميد گيرنده را با توجه به معنای فعل يونانی، باپتیزو،کاملاً در آب فرو‌ببر
در کتاب انجيل شريف نوشته شده است: "عيسی پس از تعميد، فوراً از آب بيرون آمد . . ." (متی ٣: ١٦). ". . . او و فيليپس داخل آب رفتند و فيليپس او را تعميد داد. وقتی از آب بيرون آمدند . . ." (اعمال رسولان ٨: ٣٨ و ٣٩
دوست گرامی
آيا عيسی مسيح را بعنوان نجات دهنده شخصی خود پذيرفته‌ايد؟ اگر پاسخ شما به اين سؤال مثبت است، لازم است يادآوری نمائيم که سؤال ديگری نيز برای شما مطرح می‌باشد. آيا بعد از دريافت هديه نجات، امر خداوند و نجات دهنده خود عيسی مسيح را اطاعت کرده و در آب تعميد يافته‌ايد؟ اگر پاسخ شما به سؤال دوم منفی است، تشويقتان می‌کنيم به کليسائی که از تعاليم کتاب مقدس اطاعت می‌کند بپيونديد و در آب تعميد بگيريد
"فيض خدا با همه آنانی باد که خداوند ما عيسی مسيح را با محبتی بی‌پايان دوست دارند. آمين" (افسسيان ٦: ٢٤
١) مژده، يعنی خبر خوش نجات يا انجيل که شامل شخص عيسی مسيح خداوند، پسر خدا (مرقس ١: ١) و واقعيت مرگ، دفن و رستاخيز او (اول قرنتيان ١٥: ٣ و ٤) می‌باشد
٢) رستاخيز، به معنای زنده شدن دوباره مسيح می‌باشد که بر اساس کتاب انجيل شريف، سه روز پس از مرگ او واقع گرديد (متی ٢٨: ٦، اول قرنتيان ١٥: ٤
٣) فعل باپتیزو، معمولاً موقعی توسط يونانيان بکار برده می‌شد که آنها برای برداشتن آب و يا ساير مايعات، ظرفی را در داخل ظرف ديگری فرو‌می‌بردند
٤) مرگ نيابتی مسيح، معنايش اين است که مسيح پاک و بی‌گناه، بخاطر بشر گناهکار، يعنی در راه ما و بجای ما بر روی صليب مرد (روميان ٥: ٨
٥) در کتاب انجيل شريف، تعميد کودکان بوسيله آب تأييد نشده است. البته وقف کردن کودکان به خدا، که با تعميد بوسيله آب کاملاً متفاوت است، کار خوبی است زيرا والدين و کليسا را متعهد می‌سازد تا برای کودکان دعا کرده و تدارک روحانی ببينند

هتک حرمت زندانی زن مسیحی در زندان اوین

یک زندانی زن مسیحی که برای اولین بار از زمان محکومیت خود به مرخصی آمده بود در هنگام بازگشت مجدد به زندان به طرز آزار دهنده و غیر متعارف جنسی توسط ماموران زن زندان اوین مورد بازرسی قرارگرفت، وی به دلیل این عمل وقیحانه ماموران زندان دچار ناراحتی روحی شدیدی شده است.
 آژانس خبری مسیحیان ایران (محبت نیوز)، «مریم نقاش زرگران» با نام (نسیم) زندانی زن مسیحی محبوس در بند (زنان) زندان اوین، طی هفته گذشته هنگام بازگشت از مرخصی چهار روزه خود، در هنگام ورود مجدد به زندان اوین مورد بازرسی آزار دهنده و غیر متعارف جنسی توسط ماموران زن زندان اوین قرار گرفت و به این خاطر دچار ناراحتی روحی شدیدی شده است.
بنا بر این گزارش وی از ۱۷ آبان ماه ۱۳۹۳ تا عصر چهارشنبه ۲۱ آبان برای اولین بار پس از ۱۷ ماه زندانی بودن به مدت چهار روز به مرخصی رفته بود، که پس از بازگشت به زندان با رفتار غیر معمول زندانبانان زن مواجه شد که به زور او را وادار به در آوردن همه لباس‌هایش و لخت شدن کامل در جلوی چشم بقیه کردند.
این زندانی مسیحی که از این درخواست بی‌شرمانه و غیر معمول ماموران بند به شدت شوکه شده بود، کمی بعد با مامورانی روبرو شد که به زور وی را مورد بازرسی (بدنی) قرار دادند. آن‌ها طی این عمل غیر متعارف خود، به طرز وقیحانه‌ای از او هتک حرمت کردند و وی را تا جای ممکن آزار جسمی و شکنجه روحی رساندند.
پیش‌تر «مریم» به دلیل عارضه قلبی و وخامت حال جسمانی‌اش در هفتم مهرماه ۱۳۹۲ به تشخیص پزشکان بهداری اوین به بیمارستان مدرس تهران منتقل شده بود. وی که سابقه عمل جراحی در ناحیه قلب را نیز دارد، از آن زمان به دلیل فشارهای روحی و روانی درون زندان دچار نارسایی مجدد قلبی نیز شده بود.
لازم به یاد آوری است که مریم نقاش زرگران بانوی نوکیش مسیحی ۳۶ ساله نخستین بار در اوایل زمستان سال ۱۳۹۱به جرم «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت شد. وی در ۱۷ دیماه ۱۳۹۱ به پلیس امنیت احضار و پس از مراجعه به مدت سه روز در ساختمان وزرا تحت بازداشت موقت قرار گرفت. این شهروند مسیحی پس از بازجوییهای مقدماتی از ساختمان وزرا به زندان اوین منتقل گردید و پس از طی مراحل بازپرسی، پرونده وی را برای رسیدگی به دادگاه انقلاب اسلامی فرستادند.
خانم نقاش زرگران پس از تشکیل دادگاه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی محمد مقیسه به جرم «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور به چهار سال زندان محکوم می‌شود». این حکم در دادگاه تجدید نظر تغییری نکرد. «مریم» در تاریخ ۲۴ تیرماه سال ۱۳۹۲ برای اجرای حکم فراخوانده شد و از آن زمان تاکنون در بند نسوان زندان اوین به سر می‌برد.
لازم به ذکر است تاکنون از سوی مسئولان زندان و یا ماموران هیچگونه توضیحی که چرا چنین رفتاری با وی داشته‌اند داده نشده است.
این عمل زشت و چندش آور ماموران امنیتی زن زندان اوین در حالی صورت گرفت که حداقل در طی دوسال گذشته سابقه‌ای از رفتار مشابه در آن زندان برای زنان حداقل گزارش نشده بود.
عمل وقیحانه ایی که پیش‌تر نیز تکرار شد
بر اساس این گزارش پیش‌تر نیز در نهم آبان ۱۳۹۱ حدود ۲۰ زن از نیروهای گارد یگان حفاظت زندان اوین با ورود به حریم خصوصی و شخصی زندانیان سیاسی باعث بر هم زدن نظم و سلب آسایش آنان شده و پس از یورش به بند سیاسی بانوان، زندانیان زن را به شکل توهین آمیزی مورد بازرسی بدنی قرار دادند.
جالب توجه این بود که در بازرسی دوسال پیش نیز فقط زنانی در بند نسوان اوین مورد تعرض قرار گرفتند که از زندانیان سیاسی و عقیدتی محسوب می‌شدند و با زندانیانی که برای جرمهای عمومی در بازداشت یا زندان بسر می‌بردند کاری نداشتند.
گفتنی است این یک روش معمول در زندانهای جمهوری اسلامی است که برای زهر چشم گرفتن از زندانیان سیاسی و عقیدتی آن‌ها را به اشکال گوناگون مورد آزار جنسی قرار می‌دهند تا تحقیرشان کرده و به اصطلاح ماموران زندان آن‌ها را بشکنند تا شاید از عقاید خود دست بردارند.
این حرکت در آن زمان با اعتراض شدید زندانیان زنی که مورد تعرض قرار گرفته بودند و همبندان آن‌ها روبرو شد. تا جائی که برخی از آن‌ها اعتصاب غذا کردند و سازمانهای مدافع حقوق زندانیان و حقوق بشر هم در اعتراض به این اعمال طی بیانیه ایی آن را محکوم کردند.
آئین نامه داخلی زندان‌ها هرچند اجازه بازرسی بدنی زندانیان را به ماموران می‌دهد، اما در مقررات نوشته شده زندان بازرسی بدنی برای معتادان و افرادی که شبهه فعالیتهای قاچاق در مورد آن‌ها وجود دارد اعمال می‌گردد نه برای همه

فتوای علی خامنه ای در مورد تقسیم ارث : با وجود وارث مسلمان ارث به کافر نمیرسد !

یاد صحبتهای یک زن زرتشتی افتادم 
که در زمان انتخاب حکومت از پادشاهی به جمهوری میگفت : من به عنوان یک زن زرتشتی به جمهوری اسلامی رای میدهم ، که بتوانم همانند یک مرد از تساوی حقوق بر خوردار باشم . راستی الان آن زن کجاست ؟ و بعد از ۳6 سال در مورد مصاحبه ای که آن زمان کرده چه فکری میکند ؟

"خاموش باش و ترا کاری نمیشود"

دین ما دین صلح است - کسی که نپذیرد او را میکشیم! اسلام دین صلح!

۱۳۹۳ آذر ۴, سه‌شنبه

من آن عشقی که لرزانَد زمین را دوست میدارم................تن ِ عصیانگر ِ این سرزمین را دوست میدارم

من آن عشقی که لرزانَد زمین را دوست میدارم
تن ِ عصیانگر ِ این سرزمین را دوست میدارم
......
اگر در راه ِ دیدارش مرا هستی بسوزانند
همان آتش مرا باید همین را دوست میدارم
......
برو بر عشق ِ ملّت سر فرود آور نه بر مُهری
که من بیش از وجودم آن جبین را دوست میدارم
.....
وضو با اشک برگیر و نماز از دردِ دلها خوان
اذان ازعشق ِ میهن گو که این را دوست میدارم
......
گر آغازِ وطن را زجرو پایانش جنون گفتند
من اول آخِرِ این نازنین را دوست میدارم
......
بپاشم جان بر آن پشتی که سرخ از داغ ِ شلّاق است
چنین شاهان ِ بی تاج و نگین را دوست میدارم
......
ز دل پنهان نگردد آنکه زیرِ خاک شد پنهان
که من گلهای در زیر زمین را دوست میدارم
......
یکی بر یار می نازد یکی گلزار می سازد
من اما خاک ِ این زجر آفرین را دوست میدارم
......
ز دل برخاست فریادت مرا بر دل نشست آذر
بنازم مِهر ِ تو کاین همنشین را دوست میدارم

من به مقدسات تو توهین میکنم

در قرآن آدمکشان و دزدان و چپاولگران اسلام ناب محمدی آمده است

هرجا که نامسلمانان را پیدا کردید، آنها را گردن زنید تا زمین از خونشان رنگین شود. اسیران را به غنیمت گیرید و دستهای آنان را ببندید - چه زن و مرد و کودک،،،، - سوره محمد آیه ۴ -
ای مسلمانان هر آنچه را که به غنیمت بدست آورده اید بر شما حلال و پاک است. - سوره انفال آیه ۶۹ -

۱۳۹۳ آبان ۳۰, جمعه

پرونده سازی جديد و دستگيری مجدد محمدرضا پورشجری بعد از ٣٨ روز آزادی




(گزارش خانم میترا پورشجری از وضعیت پدر دربندش محمد رضا پورشجری)
.
محمدرضا پورشجری با نام مستعار سیامک مهر، وبلاگ‌نویس ۵۴ ساله‌ای است که در سال ۱۳۸۹ به دلیل درج اندیشه و عقاید خود در وبلاگ شخصی‌ اش، از طرف دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران با اتهام «اقدام علیه امنیت کشور»، «توهین به مقدسات» و «اهانت به رهبری» به چهارسال زندان محکوم شد. لازم به یادآوری است که از این ۴ سال ۸ ماه در انفرادی و زیر شكنجه بود و بعد از یکسال بدون هیچ دلیل قانونی و منطقی از بند سیاسی زندان رجایی شهر به زندان ندامتگاه مرکزی کرج و به بند جرایم خاص و در میان اشرار تبعید شد، و دوسال آخر محکومیت خود را با وجود نياز مبرم به عمل قلب باز، بدون درماني موثر با بیماری‌هايي همچون ناراحتی قلبی، قند خون بالا، ورم پروستات، دیسک کمر و.. سپری کرد و در نهایت پس از اتمام دوره چهارساله خود در اول شهريور امسال از زندان آزاد شد.
.
پدرم که بیم این را می‌داد پس از آزادی دوباره به بهانه‌ای دستگیر شود و همچنین بدلیل عدم احساس امنیت در داخل کشور، بلافاصله پس از آزادی اقدام به گرفتن گذرنامه خود کرد، که درنهایت و پس از بازجویی‌های متعدد، به‌جای پاسخ دادن به اینکه چرا پدرم از داشتن گذرنامه محروم شده است، به وی پیشنهاد عمل قلب باز و درمان او را دادند و پدرم نپذیرفت، چراکه با توجه به تلاش‌های بین‌المللی و رسانه‌ای برای درمان پدرم مخصوصا در ۲ سال پایان حبس وی و بی‌توجهی کامل مسوولان قضایی و زندان به درمان وي، این پیشنهاد در شرایطی که پدرم از زندان آزاد شده و یک شهروند عادی به حساب می‌آید کمی غیرواقعی و پرابهام بود.
.
۳۸ روز پس از آزادی، در تاريخ ٧ مهرماه، پدرم دستگیر و به مدت یک‌ماه ناپدید شد. به تازگی و طی تماسی با من وضعیت خودش را شرح داد:
.
او در یکی از شهرهای مرزی توسط چهار مامورمسلح اطلاعات و با تهدید تیراندازی، دستگیر و ابتدا به مدت ۱۴ روز در انفرادی اطلاعات ارومیه و تحت بازجویی‌هاي طولانی مدت و شکنجه‌های روحی و با دست بند و پا بند و چشم بند قرار گرفته است، و در این مدت بارها توسط بازجوی خود به اعدام تهدید شده است و بازجو خاطرنشان کرده که «با دادگاه انقلاب تهران هماهنگ خواهیم کرد برای قطعی شدن حکم اعدام» و اگر می‌توانست بدون هماهنگی با واحد کرج همان‌ جا در ارومیه حکم اعدام را به پدرم تایید می‌کرد.
.
بعد از آن با غل و زنجیر به کرج منتقل می‌شود و مدت ۱۵ روز را درانفرادی بند ۸ سپاه زندان رجایی شهر نگهداري مي‌شود و در آنجا نیز تحت بازجویی شدید و فشارهای روحی و تهدید قرار می‌گیرد.
.
پس از آن به سالن ۷ زندان ندامتگاه مرکزی کرج (همان تبعیدگاه سابق خود) منتقل می‌شود و هم اکنون در انتظار دادگاهی شدن خود در آنجا سپری می‌کند.
.
در طول حدود یک‌ماه انفرادی و بازجویی اتهاماتی را به پدرم وارد کرده‌اند که عبارتند از:

۱- اقدام علیه امنیت کشور
۲- تبلیغ علیه نظام
۳- اقدام به خروج غیرقانونی
۴- ارتباط با احمدشهید و دادن اطلاعات به وی
۵- ارتباط با سازمان‌ها و افراد ضد انقلاب
۶- ارتباط با سازمان‌ها و افراد صهیونیستی
.
همگی این اتهام‌ها کذب بوده و صحت ندارد و پدرم به خاطر بعضی از این اتهامات قبلا ۴ سال حبس را گذرانده است و خود وی نیز تمام این اتهامات را رد کرده است و بربی‌گناهی و بي‌اساس بودن دستگيري مجدد خود اصرار دارد.
.
دو موردی که در طی بازجویی‌ها اتفاق افتاده بود و پدرم خواست تا حتما بازگو شود به این قرار است:

١) در مدت ۴ روز اول دستگیری، بازجویان از پدرم خواستند تا با برقراری تماس و نقشه‌ ای از دخترش (من) بخواهد تا به ایران برگردد و وعده داده بودند که درصورت موفق شدن و انجام این نقشه به خیلی از مشکلات پایان خواهد داد. و در کل ۱۰۰ تا ۱۲۰ سوالی را که او در این ۲۹ روز انفرادی مجبور به پاسخگویی و نوشتن و امضای آن بوده است، بیش از ۸۰ درصد آن مربوط به فعالیت‌ها و مسایل دخترش بوده است.
.
٢) او را مجبور کردند که بیوگرافی از احمد شهید بنویسد و ضمن اینکه احمد شهید را فردی مخالف نظام جمهوری اسلامی خواندند و فعالیت او را نه در زمینه دفاع ازحقوق بشر و تنها برای براندازی حکومت قلمداد کردند، پدرم را نیز به همکاری و دادن اطلاعات به او متهم کردند.
.
در مدت نگهداري پدرم در اطلاعات اروميه بوده يكبار او را به بازپرسي شعبه ٩ دادسراي انقلاب اروميه بردند و در آنجا داديار خدادادي «اقدام عليه امنيت كشور» را به او تفهيم اتهام كرده و سپس پرونده وي را براي رسيدگي به اتهام «تبليغ عليه نظام» به شعبه ١٢ دادسراي انقلاب كرج ارجاع مي‌دهند.
.
هم اكنون پدرم در سالن ٧ اتاق ١٠ زندان ندامتگاه مركزي كرج در انتظار دادگاهي شدن خود مي باشد.
.
فعاليت‌هاي نسبت داده شده به پدرم آن‌هم تنها در ٣٨ روز آزادي، كاملا غيرواقعي و كذب مي‌باشد، و دستگيري دوباره پدرم تنها براي پرونده‌سازي عليه او و قرار چندسال محكوميت جديد و از بين بردن و حذف فيزيكي او در زندان است.

حلال دین تو تا ابد حلال است و حرام این دین هم تا ابد حرام، آیا چنین نیست؟


اگر بتوان از همه‌ی دستورات خرافی این مرد گذشت، آیا می‌توان دستورات غیر انسانی او را هم نادیده گرفت؟
من به عنوان یک انسان هرگز نمی‌توانم بپذیرم که شخصی با انسانی که به اسارت گرفته شده باشد، اینگونه رفتار نماید؛ رفتار و دستورات محمد ابن عبدالله با زنان و دختران به اسارت گرفته شده را می‌گویم، اگر انسانی اندکی و فقط اندکی از شرف انسانیت در او وجود داشته باشد هرگز از این جنایت را توجیه نخواهد کرد.
ای هم‌میهنی که می‌گوئی دستور او از طرف خدائی است که در ذهن داری! آیا خدای تو این دستور را به محمد داده است که نه تنها خودش به زنان به اسارت گرفته شده تجاوز نماید، بلکه همین زنان را بین یاران خویش تقسیم کند و به پیروانش اجازه بدهد که این کار او را "قربتا الی الله" انجام دهند؟
شاید گفته شود الان که چنین کاری وجود ندارد، بله الان نیست، ولی آیا تضمینی وجود دارد که اگر مؤمنان به دین او به اندازه‌ی کافی قدرت داشته باشند همین کار را با دیگر ملل انجام ندهند؟ حلال دین تو تا ابد حلال است و حرام این دین هم تا ابد حرام، آیا چنین نیست؟
آیا بشری که اندکی شرافت داشته باشد، چنین کاری را انجام می‌دهد؟
اگر انسانی بشنود کسی چنین مجوزی داده است نه تنها این کار را جنایت نداند بلکه آن را قانونی انگارد، آیا سزاست که نام خویش را انسان بگذارد؟
من بر تو ای هم‌میهن مسلمانم ایرادی را وارد نمی‌بینم؛ زیرا که از ابتدای زاده شدن به ما چنین القا کرده‌اند که او فرستاده‌ی خداست؛ این اعتقاد مانند رسوبی چند قرنه در ذهن‌ها ایجاد کرده‌اند؛ اما آیا وظیفه‌ی تو نیست که اندکی و فقط اندکی خود را از این مرد جدا کنی و بدون تعصب در دستوراتش تدبر نمائی؟

-------------------------------------------------------------------

(1) آنگاه پیغمبر اموال و زنان و فرزندان بنی‌قریظه را تقسیم کرد(البته یک پنجم سهم خود محمد  بود)... .
پیغمبر گروهی از اسیران(زنان، دختران و پسران نوجوان) را به سوی نجد فرستاد(فروخت) و در مقابل، اسب و سلاح خرید.
و چنان بود که پیغمبر از زنان اسیر قوم، ریحانه دختر عمرو بن جنانه که از طایفه‌ی بنی‌عمرو بن قریظه بود(از سران) برای خویشتن برگزید و تا هنگام وفات نزد پیغمبر بود، پیغمبر به او گفت که مسلمان شود و پردگی(با پوشش و دور از چشم دیگران) شود، اما ریحانه گفت: ای فرستاده‌ی الله! مرا در ملک خویش نگهدار.... (شرح مفصل در تاریخ طبری)

۱۳۹۳ آبان ۲۹, پنجشنبه

تصویب قطعنامه جدید در سازمان ملل علیه شمار بالای اعدام‌ در ایران


کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل روز سه‌شنبه، ۲۷ آبان، قطعنامه‌ای را به تصویب رساند که در آن در مورد نقض حقوق بشر در ایران به‌ویژه «تعداد بسیار بالای اعدام‌ها» توسط جمهوری اسلامی ابراز نگرانی عمیق شده‌ است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، این قطعنامه تأکید می‌کند که طی ۱۵ ماه گذشته در ایران دست‌کم ۸۵۰ نفر توسط جمهوری اسلامی اعدام شده‌اند.

بنا بر این گزارش، ۷۸ کشور به تصویب این قطعنامه پاسخ مثبت داده و ۳۵ کشور با آن مخالفت کردند؛ ۶۹ کشور نیز رأی ممتنع دادند.

در همین حال چین و روسیه با این قطعنامه مخالفت کرده و گفتند که سازمان ملل «نباید یک کشور را هدف قرار داده و به آن کشور انگ بزند».

این قطعنامه، غیرالزام‌آور است، اما هم‌اینک به مجمع عمومی سازمان ملل فرستاده شده تا ماه آینده در آن مجمع نیز به رأی گذاشته شود.

ارتقاء و حفظ حقوق بشر: مسائل حقوق بشر به شمول روش هایی برای بهبود برخورداری موثر از حقوق بشر و آزادی های بنیادی

اندورا، استرالیا، اتریش، بلژیک، بلغارستان، کانادا، کرواسی، قبرس، جمهوری چک، دانمارک، استونی، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایسلند، ایرلند، اسراییل، ایتالیا، لتونی، لیختنشتاین، لیتوانی، لوکزامبورگ، مالت، دولت فدرال میکرونزی، موناکو، هلند، نروژ، لهستان، پرتقال، جمهوری مولداوی، رومانی، سان مارینو، اسلواکی، اسلوانی، اسپانیا، سوئد، پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی، ایالات متحد آمریکا: پیش نویس قطعنامه

وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران

مجمع عمومی،

به پیروی از منشور سازمان ملل متحد، همچنین اعلامیه جهانی حقوق بشر ، پیمان نامه های بین المللی حقوق بشر و سایر ابزارهای بین المللی حقوق بشر،

با یادآوری قطعنامه های قبلی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، که مورد اخیر آن قطعنامه ی شماره ی ۱۸۴/۶۸ مورخ ۱۸ دسامبر۲۰۱۳ می باشد،

۱- با توجه به گزارش دبیرکل سازمان ملل که به دنبال قطعنامه ۱۸۴/۶۸ در آگوست ۲۰۱۴به مجمع عمومی ارائه شده است و گزارش گزارشگر ویژه درباره ی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران که در آگوست ۲۰۱۴ به دنبال قطعنامه ۲۴/۲۵ شورای حقوق بشر در تاریخ ۲۸ مارس ۲۰۱۴ ارائه شده است؛

۲- از وعده های رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران در چند موضوع مهم حقوق بشری به ویژه در راستای حذف تبعیض علیه زنان و اعضای اقلیت های قومی و گسترش آزادی بیان و عقیده استقبال می کند و اصرار می ورزد که جمهوری اسلامی ایران آن ها را به اقداماتی مشخص تبدیل کند که به پیشرفت های قابل مشاهده در اسرع وقت منتهی شود و تضمین کند که قوانین داخلی کشور بر مبنای تعهدات آن به قانون بین المللی حقوق بشر استوار است و این قوانین در تطابق با تعهدات بین المللی اجرائی می شوند؛

۳- تصدیق می کند که تغییرات قانونی و اجرائی در جمهوری اسلامی ایران، از جمله متتم های قانون مجازات اسلامی و قانون آئین دادرسی کیفری به برخی از نگرانی های حقوق بشری می پردازد و تلاش ها برای معرفی منشور حقوق شهر وندی را مورد توجه قرار می دهد و در عین حال اصرار می ورزد که دولت تضمین کند که این اقدامات با تعهدات بین المللی حقوق بشری اش سازگار است؛

۴- همچنین تصدیق می کند که جمهوری اسلامی ایران اخیرا از طریق ارسال گزارش های دوره ای ملی به نهادهای معاهده های حقوق بشر از خود همکاری نشان داده است و همچنین در دومین بررسی ادواری جهانی شورای حقوق بشر شرکت کرده است، در حالی که نگرانی های جدی در مورد فقدان گسترده اشتیاق به همکاری با سازوکارهای دیدبان وضعیت حقوق بشر، از جمله فقدان مداوم پاسخگویی به درخواست گزارشگران ويژه برای دریافت اطلاعات و دیدار از کشور به جای خود باقی است؛

۵- نگرانی عمیق خود را درباره ی نقض جدی و مستمر حقوق بشر که در جمهوری اسلامی ایران در جریان است،ابراز می کند. از جمله:

الف) فراوانی و افزایش هشداردهنده اجرای احکام اعدام در نبود سیستم های حفاظتی شناخته شده ی بین المللی، به انضمام اعدام در ملاء عام، با وجود بخشنامه ی رییس سابق قوه قضائیه که اعدام در ملاء عام را منع کرده بود، و اعدام های مخفیانه ی گروهی و وجود گزارش هایی از اجرای اعدام بدون اطلاع رسانی به خانواده یا وکیل قانونی زندانیان؛

ب) تداوم صدور و اجرای حکم اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال و افرادی که در زمان ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشته اند که ناقض تعهدات جمهوری اسلامی ایران در قبال کنوانسیون حقوق کودک و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی2 است؛

ج) محکومیت افراد به اعدام به اتهام جرم هایی که فاقد تعریف دقیق و صریح می باشند و جرم هایی که به عنوان جرایم بسیار شدید محسوب نمی شوند، که ناقض قانون بین المللی است؛

د) شکنجه و مجازات یا رفتارهای خشن، غیر انسانی یا تحقیرآمیز از جمله قطع اعضای بدن و شلاق زدن؛

ه) محدودیت های گسترده و جدی برای آزادی تشکل و تجمع مسالمت آمیز، آزادی بیان و عقیده، از جمله از طریق تلاش مستمر برای مسدود کردن، فیلتر کردن یا جلوگیری از دسترسی به اینترنت و محتوای آن به شمول مجاری رسانه های اجتماعی، پارازیت فرستادن بر انتقال بین المللی ماهواره ای و سانسور یا توقیف رسانه ها؛

و) هدف قرار دادن و ارعاب نظام مند مدافعان حقوق بشر و هدفگیری تازه روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان و استفاده کنندگان رسانه های اجتماعی که در معرض دستگیری، بازداشت خودسرانه، تبعید طولانی مدت و احکام سخت از جمله حکم اعدام قرار می گیرند؛

ز) نابرابری فراگیر و خشونت علیه زنان و تداوم تبعیض علیه زنان و دختران در قانون و در عمل، از جمله از طریق تداوم محدودیت دسترسی به شغل و تحصیلات عالی در رشته های خاص و همچنین محدودیت داشتن مسئولیت های تصمیم گیرنده در دولت و بازار کار، به رغم اعطای سه پست از ۱۱ پست معاونت ریاست جمهوری به زنان؛

ح) ادامه ی تبعیض و نقض سایر حقوق بشر، بعضاً همراه با اذیت و آزار افراد متعلق به اقلیت های اتنیک، زبانی، یا سایر اقلیت ها، شامل عرب ها،آذری ها، بلوچ ها، کردها و مدافعان آنها، با توجه ویژه به سرکوب خشونت آمیز و بازداشت عرب ها و آذری ها، به شمول تداوم نقض آئین دادرسی و اعمال شکنجه در زمان بازداشت و اعدام مخفی اعضای جامعه عرب اهوازی که گزارش داده شده است؛

ط) تداوم محدودیت شدید حق آزادی اندیشه، وجدان، مذهب و عقیده و ایجاد محدودیت ها در احداث مکان های نیایش یا تدفین و همچنین حمله به این محل ها،

ی) تداوم آزار، تا حد زجردهی و و نقض حقوق بشر افراد متعلق به اقلیت های مذهبی به رسمیت شناخته شده، شامل مسیحیان، یهودیان، مسلمانان صوفی، مسلمانان اهل سنت و زرتشتی ها و همچنین مدافعان آنها، با اشاره ویژه به بازداشت خودسرانه مسلمانان صوفی و مسیحیان انجیلی، به شمول ادامه بازداشت کشیشان مسیحی؛

ک) تداوم تبعیض، آزار و اذیت و نقض حقوق بشر اقلیت های مذهبی به رسمیت شناخته نشده، به ویژه افراد متعلق به آیین بهایی و مدافعان آنان، از جمله: حملات هدفمند و قتل هایی بدون تحقیقات شایسته برای جوابگویی مسببان آن ها و دستگیری و بازداشت، ممانعت از دسترسی به آموزش عالی بر اساس دین، تداوم حبس تمامی رهبری جامعه بهایی ایرانی، بستن محل کسب و کار متعلق به بهایی ها و بی حرمتی و تخریب گورستان های بهائیان و جرم انگاری مؤٍثر عضویت در آئین بهایی؛

ل) تداوم بازداشت خانگی پایدار چهره های رهبری کننده اپوزیسیون از زمان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ به رغم نگرانی جدی درباره سلامتی ایشان، همچنین تداوم محدودیت های اعمال شده بر طرفداران و اعضای خانواده آنها، از جمله از طریق ارعاب، تهدید و انتقام؛

م) ناتوانی مستمر در رعایت قانون آیین دادرسی، و نقض حقوق افراد بازداشت شده، از جمله متهمانی که بدون اتهام یا بدون تماس با دنیای خارج در زندان نگه داشته می شوند، استفاده گسترده نظام مند بازداشت خودسرانه و ناپدید شدن اجباری، عدم دسترسی متهم به وکیل منتخب خود، عدم صدور احکام وثیقه برای بازداشت شدگان، شرایط بد زندان ها، ممانعت از دسترسی به درمان پزشکی کافی و خطر مرگ برای زندانیان ناشی از شکنجه، تجاوز و دیگر انواع خشونت جنسی بازداشت شدگان، تکنیک های خشن بازجویی و استفاده از فشار روی خویشان و نزدیکان، شامل دستگیری آنها، به منظور اخذ اعترافات دروغین که در محاکمه ی آن افراد و انتشار در تلویزیون ملی از آن استفاده می شود؛

ن) تداوم دخالت های خودسرانه و یا غیرقانونی توسط مقامات دولتی درحریم خصوصی افراد، مخصوصا در ارتباط با منازل شخصی و مکاتبات آنها، شامل ارتباطات تلفنی و پست الکترونیکی که ناقض حقوق بین الملل می باشد؛

۶- از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد که به دغدغه های اساسی ای که در گزارش های دبیر کل و گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران مطرح شده بپردازد، و همچنین به درخواست های مشخص ارائه شده در قطعنامه های قبلی مجمع عمومی عمل کند و تعهدات حقوق بشر خود را بویژه در موارد ذیل، هم در قانون و هم در عمل، رعایت کند:

الف) لغو اعدام در ملاء عام و سایر اعدام ها به شمول سنگسار و حلق آویز کردن که بدون ملاحظه سیستم های حفاظتی شناخته شده ی بین المللی، اجرا می شوند، از قانون و در عمل؛

ب) بازنگری مجدد در قانون مجازات اسلامی بازنگری شده برای لغو اعدام نابالغان و کسانی که در زمان ارتکاب جرم زیر سن ۱۸ سال داشته اند، مطابق تعهد ایران به ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک و ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی؛

ج) حذف تمام اشکال شکنجه و سایر مجازات ها یا رفتارهای خشن، غیر انسانی و تحقیر آمیز از قانون و در عمل؛

د) حذف کلیه اشکال تبعیض و نقض حقوق بشری زنان و دختران از قانون و در عمل به شمول افزایش وقوع ازدواج زودرس و اجباری کودکان، در جهت گسترش مشارکت زنان در موقعیت های تصمیم ساز و به رسمیت شناختن ثبت نام زنان در کلیه سطوح آموزشی و رفع تمام محدودیت های دسترسی برابر زنان به تمامی جنبه های آموزش دانشگاهی و ارتقاء مشارکت زنان در بازار کار و تمام جنبه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زندگی؛

ه) حذف کلیه اشکال تبعیض و نقض سایر حقوق بشری افراد متعلق به اقلیت های مذهبی، گروه های اتنیک، زبانی یا سایر اقلیت های به رسمیت شناخته شده یا نشده؛

و) حذف تبعیض و محرومیت اعضای گروه های خاص، با توجه به دسترسی به آموزش عالی بر مبنای گروه ها یا تعلقات اتنیکی یا مذهبی به شمول تجدید ثبت نام بدون محدودیت دانشجویانی که قبلا به خاطر چنین دلایلی از تحصیل محروم شده بودند، حذف جرم سازی از تلاش برای فراهم آوردن آموزش عالی برای جوانان بهائی که از دسترسی به دانشگاه های ایران محروم مانده اند و آزادی آنانی که به این دلیل زندانی شده اند؛

ز) اجرای از جمله توصیه های داده شده در گزارش سال ۱۹۹۶ گزارشگر ویژه در مورد نارواداری مذهبی که طبق آنها جمهوری اسلامی ایران می تواند جامعه بهایی را از قید رها کند، آزادی ۷ تن از رهبران جامعه بهایی که از سال ۱۳۸۷ در بازداشت هستند و اعطای حق دسترسی به آئین دادرسی و حقوقی که در قانون اساسی تضمین شده اند به کلیه بهائی ها از جمله آنان که بدلیل اعتقاداتشان زندانی شده اند؛

ح) آغاز روندی جامع و پاسخگو در برابر موراد نقض شدید حقوق بشر، به شمول موسسات قضایی و امنیتی وپایان دادن به مصونیت چنین مواردی از نقض حقوق بشر، از جمله در مورد حمله ای که در ماه آوریل ۲۰۱۴ صورت گرفت و در جریان آن ده ها زندانی زخمی شدند، چنانکه دولت قول داده است؛

ط) انجام وعده های تکرار شده رئیس جمهور در مورد تامین فضای بیشتر برای آزادی بیان و عقیده از طریق پایان دادن به تداوم آزار و اذیت، ارعاب و تهدید مخالفان سیاسی، مدافعان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان و گروه های اقلیت، رهبران کارگری، دانشجویان، دانشگاهیان، فیلمسازان، خبرنگاران و اعضای خانواده شان و سایر نمایندگان رسانه ها، وبلاگ نویسان، استفاده کنندگان از رسانه های اجتماعی، روحانیون، هنرمندان، و وکلا و از جمله با آزاد کردن افرادی که به طور بازداشت خودسرانه شان ادامه دارد و یا به دلیل دیدگاه های سیاسیشان زندانی شده اند؛

ی) پایان دادن به محدودیت ها و بازداشت خودسرانه نمایندگان مطبوعات و رسانه ها، کاربران اینترنت و ارائه کنندگان خدمات اینترنتی اعمال شده است به شمول اختلال گزینشی برنامه های ارسالی ماهواره ای که ناقض حقوق آزادی بیان و اجتماعات می باشد و در حالی که مجمع عمومی از تصمیم دولت مبنی بر افزایش سرعت اینترنت استقبال می کند، بهبودها در جهت تسهیل دسترسی به اینترنت باز و آزاد را بیش از پیش ترغیب می کند؛

ک) رعایت و تضمین حقوق قانونی آیین دادرسی در قانون و در عمل؛

۷- همچنین از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد تا بر اساس اصول مربوط به وضعیت نهادهای ملی برای ارتقاء و حفاظت از حقوق بشر ("اصول پاریس")، نهاد های ملی حقوق بشری کشور را از طریق ایجاد یک نهاد ملی مستقل حقوق بشر آنچنان که خود را در چهارچوب نخستین بررسی ادواری جهانی شورای حقوق بشر متعهد کرده است، با عنایت به پیشنهاد کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی تقویت کند؛

۸- با توجه به تعامل اخیر جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با نهادهای معاهده ها به شمول تسلیم گزارش های ملی دوره ای به کمیته حقوق کودک و کمیته حقوق افراد با ناتوانایی ها (توانخواهان)، از دولت جمهوری اسلامی ایران میخواهد تا مطابق ملاحظات تصویب شده نهایی آن کمیته ها عمل کند؛

۹- از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد تا به طور کامل تعهدات پیمان نامه های بین المللی حقوق بشری را که ایران به آنها پیوسته اجرا کند، شروط کلی یا غیر دقیق و یا ناسازگار با اهداف پیمان نامه ها را که قبلا احیانا در حین امضاء و یا پیوستن به پیمان نامه های بین المللی حقوق بشری گذاشته بوده، پس بگیرد، و بر مبنای نتیجه گیری های تصویب شده مشاهدات نهادهای حقوق بشری بین المللی که ایران عضوی از آنها می باشد، عمل کند و همچنین به پیمان نامه های حقوق بشری بین المللی که ایران در حال حاضر عضوی از آنها نیست بپیوندد؛

۱۰- با نگرانی پیشینه اجرایی ضعیف دولت جمهوری اسلامی ایران را در ارتباط با پیشنهادهایی که در روند نخستین بررسی ادواری جهانی خود در شورای حقوق بشر قبول کرده بود، مورد توجه قرار می دهد و دولت را به شدت به اجرای تمامی پیشنهادهای پذیرفته شده ترغیب می کند، به شمول پیشنهادهایی که در دومین بررسی ادواری جهانی کشور ارائه شده است، با مشارکت کامل و واقعی جامعه مدنی مستقل و سایر سازمان های ذینفع در این راستا؛

۱۱- نگرانی عمیق خود را از اینکه با وجود اعلام دعوت دائمی جمهوری اسلامی ایران از گزارشگران ویژه موضوعی، این کشور به هیچ یک از درخواست های مکرر بازدید از کشور توسط سازوکارهای ویژه در ۹ سال گذشته پاسخ نداده است و اکثریت مکاتبات بسیار زیاد و مکرری که از سوی این سازوکارهای ویژه با جمهوری اسلامی انجام شده، بی پاسخ مانده اند، ابراز می کند و قویا از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد که به طور کامل با این سازوکارهای ویژه همکاری کند و بازدید آنها از این کشوررا تسهیل کند تا آنها بتوانند تحقیقات معتبر و مستقلی در رابطه با کلیه اظهارات مربوط به نقض حقوق بشر انجام دهند؛

۱۲- نگرانی جدی خود را از اقدامات تلافی جویانه علیه افرادی که با ساز و کارهای حقوق بشری سازمان ملل متحد و نمایندگان آن همکاری و تماس دارند، ابراز می کند

۱۳- قویا گزارشگران ویژه موضوعی حقوق بشر سازمان ملل و روندهای ویژه مربوطه را ترغیب می کند که برای تحقیق وتهیه گزارش، به وضعیت حقوق بشر در ایران بطور خاص توجه کنند، بویژه از گزارشگر ویژه اعدام های فراقانونی، شتابزده و خودسرانه، گزارشگر ویژه شکنجه و سایر مجازات یا رفتارهای خشن، غیر انسانی یا تحقیرآمیز، گزارشگر ویژه ارتقاء و حفاظت از حق آزادی بیان و عقیده، گزارشگر ویژه آزادی حق تشکل ها و گردهم آیی های مسالمت آمیز، گزارشگر ویژه وضعیت مدافعان حقوق بشر، گزارشگر ویژه آزادی دین یا اعتقاد، گزارشگر ویژه استقلال قضات و وکلا، گزارشگر ویژه خشونت علیه زنان، دلایل و عواقب آن، گزارشگر ویژه حق تحصیل، گزارشگر ویژه ارتقاء حقیقت، عدالت، غرامت و تضمین عدم رخداد مجدد، متخصص مستقل [گزارشگر ویژه] در زمینه مسایل اقلیتها، گروه کاری بازداشت های خودسرانه و گروه کاری در مورد ناپدیدشدگان اجباری یا غیرداوطلبانه، و گروه کاری در مورد تبعیض علیه زنان در قانون و عمل؛

۱۴- از اقدامات اخیر برای دیدارهای کشوری توسط سران نمایندگی های سازمان ملل استقبال می کند و از جمهوری اسلامی ایران می خواهد که تعامل خود را با سازو کارهای حقوق بشری سازمان ملل متحد تعمیق بخشد؛

۱۵- دولت جمهوری اسلامی را ترغیب می کند که به تلاش هایش برای یافتن اشکال همکاری با سازمان ملل متحد، از جمله دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، در زمینه حقوق بشر و اصلاحات قضایی ادامه دهد؛

۱۶- به فراخواندن جمهوری اسلامی به همکاری کامل با گزارشگر ويژه در مورد وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران و سایر سازوکارهای بین المللی حقوق بشر، از جمله قبول درخواست های مکرر گزارشگر ويژه برای دیدار از ایران به منظور انجام وظیفه اش، ادامه می دهد؛

۱۷- از دبیرکل درخواست می کند که به هفتادمین نشست مجمع عمومی از پیشرفت هایی که در اجرای این قطعنامه حاصل می شود، منجمله راه حل ها و توصیه های بهبود و اجرای آنها گزارش دهد، و همچنین یک گزارش مقطعی به شورای حقوق بشر در نشست بیست و هشتم آن شورا ارائه دهد؛

۱۸- تصمیم می گیرد که به بررسی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران در جلسه هفتادم خود تحت عنوان " ارتقاء و حفاظت از حقوق بشر" ادامه دهد.

گفتنی است در صورت تصویب این قطعنامه در کمیته سوم، این قطعنامه مجددا در معرض رای گیری مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه دسامبر قرار خواهد گرفت.

جمهوری اسلامی ایران، در کنار کره شمالی، میانمار (برمه)، اسرائیل و سوریه، تنها کشورهایی هستند که به طور خاص مورد توجه ویژه مجمع عمومی سازمان ملل متحد و کمیته سوم آن قرار می‌گیرند.

تصویب قطعنامه در مجلس نمایندگان آمریکا علیه نقض حقوق بشر در ایران


مجلس نمایندگان آمریکا با تصویب قطعنامه‌ای، نقض آشکار حقوق بشر در ایران را محکوم کرد.
این قطعنامه در حالی روز چهارشنبه به تصویب رسید که مذاکرات ایران با ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهانی برای دستیابی به یک توافق جامع هسته‌ای تا پیش از موعد ۲۴ نوامبر، در جریان است.
اد رویس، رئیس کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان در این باره گفت: «من فکر میکنم لازم است همه ما – چنان که مجلس نمایندگان انجام می‌دهد -در کنار مردمی که تحت این حکومت دینی زندگی می‌کنند و از آن رنج می‌برند، بایستیم و درباره آن اظهار نظر کنیم.»
از سوی دیگر، کیت الیسون، نماینده دموکرات مجلس نمایندگان اگر چه از محتوای قطعنامه حمایت می‌کند اما درباره مناسب بودن زمان تصویب آن تردید دارد.
او گفت: «بگذارید وانمود نکنیم که زمان تصویب این قطعنامه بدون در نظر گرفتن موضوع دیگری برای این زمان تعیین شده است.»
او اضافه کرد: «ما باید در حوزه حقوق بشر در کنار مردم ایران بایستیم اما من باید سوالی بپرسم؛ آیا این بهترین زمان برای تصویب این قطعنامه بود؟ من نگرانم که ما بر کند شدن مذاکرات اثر گذاشته باشیم»
البته الیسون باز هم گفت: «چارچوب این قطعنامه کاملا درست است.»
گزارش سال ۲۰۱۴ کمیسیون آزادی‌های مذهبی ایالات متحده نشان می‌دهد که حکومت ایران از طریق شکنجه و زندان، به طور سیستماتیک و دائم در حال نقض آشکار آزادی‌های دینی است.
علاوه بر این سازمان ملل هم بر افزایش اعدام‌ها در ایران در سالی که گذشت اشاره دارد.

۱۳۹۳ آبان ۲۸, چهارشنبه

مسلمان بودم چرا مسیحی شدم

مسلمان بودم و اکنون مسیحی شده ام چرا؟
در مسیحیت دستور قتل و جهاد و آدمکشی وجود ندارد
مسیحیت دستور جنگ ندارد در مسیحیت اموال دیگران را با نام غنیمت غارت نمیکنند
در مسیحیت زنها حق زندگی دارند مردها فقط با یک زن میتوانند ازدواج کنند
در مسیحیت ازدواج موقت نداریم صیغه یک ساعته نداریم
خدا در مسیحیت به بندگان احتیاج ندارد ودستور جنگ و جهاد نمیدهد وهر چه هست محبت است

واقعا که این نسل ۵۷ تی، چه مخالف و چه موافق هیچ نمیدانند..!


مخالفینش همانهایی هستند که این مملکت را رها کردند که به دست اخوندا افتاد و موافقینش هم اخوندا را با سلام و صلوات به ایران اوردند و امور را به انها سپردند و عواقب انرا امروز میبینیم..!
اقایان و بانوان ۵۷ تی، بازنشتگی بگیرید و مردم ایران را به حال خود بگذارید، تا نسل جدید، خودش ایران را ازاد و اباد کند، و شما هم تماشا کنید..!
نه به پیشنهادها و توصیه های شما نیاز است (چون اگر درک چنین چیزی داشتید،حال و روز ایران این نبود) و نه به تفکرات شما (چون اگر داشتید، باز حال روز ایران چنین نبود)..!
شما یک مشت انسان مغرور و همه چیز دان و همه چیز فهم هستید (البته خودتان اینچنین فکر میکنید) و هنوز به فکر معروفیت و منسب و قدرت، چون فرهنگ نسل شما چنین است و چنین بزرگ شدید و یاد گرفتید..!
حالا هم دست از سر ایران و مردم ایران بردارید، و اجازه دهید که دلسوزان واقعی و جوانان این نسل ایران را ازاد و رها کنند..!
بروید و بازنشستگی بگیرید، و زیاد هم دلتان به حال ایران نسوزد، ایران امروز نتیجه تفکرات و عملکرد شما بوده است، زیاد هم خودتان را متفکر و تیزهوش بحساب نیاورید، که اینچنین نیستید، چون اگر چنین بود، باز حال و روز ایران اینچنین نبود..!
خواهشا، التماسا، با دوستی و برادری و خواهری، دست از سر سیاست و اقتصاد و اجتماع ایران و مردم ایران بردارید، و بگذارید که نسل نوین مبارز، با تفکرهای مناسبی که دارد، این کشتی طوفان زده را به نام ایران، در این دریای مطلاطم به نام روزگار حال، به ساحلی امن که اینده ازاد ایران باشد، هدایت کند..!
باز هم تکرارمیکنیم، دوستانه و صمیمانه، که بازنشتگی بگیرید و بروید پی زندگی خودتان و دست از ایران بردارید..!
در غیر اینصورت، انفجاری بوجود خواهد امد، که باز مقصرش شما بی کفیتهایی هستید که مدعی همه چیز هستید، بدون اینکه بدانید، که هیچ نمیدانید...!
ان عده ای هم که اگر دلشان بخواهد سرگرم باشند برای ارضاع فکری خودشان، بنشینید و تاریخ ایران را بصورت واقعی بیان کنید، بصورت واقعی، نه بر مبنای سلیقه های و ایدولوژیهای پوسیده شخصی خودنان، امیدواریم حداقل اینکار را بتوانید بصورت شایسته انجام دهید..!
پاینده ایران ازاد

شیعیان عراقی جیره خوار رژیم آخوندی

شیعیان عراقی جیره خوار رژیم آخوندی، درون خاک و خانه ایرانی، دشمنان سرکوبگر فرزندان ایرانی -
برنامه و سیاست دشمنی با ایران و آرمان ایرانی، بمانند همان نخستین روزهای تاخت و تاز اعراب اسلامی به ایران زمین، با آغاز پایه گزاری رژیم آخوندی اهریمن خمینی، با سرکوب کردن میهن پرستان آزادیخواه آغاز گردید و هم چنان هم ادامه دارد.
در هنگامه جنگ ایران و عراق، بدستور اهریمن خمینی، آنهم با شادی و خوش آمد گویی نخست وزیر ایرانی کش - میر حسین موسوی - بیشتر از ۸ میلیون شیعیان عراقی فراری از صدام حسین، وارد ایران شدند.
با افزایش یافتن میلیون ها تن از فرزندان پس مانده آنان در ایران، سیاست رژیم خمینی و ملایان شیعی در وارد کردن بیشتر و بیشتر شیعیان عراقی بدرون ایران، از برای گسترش و پخش کردن باکتری اسلام شیعی و تلاش در عرب سازی مردم ایران بوده و هنوز هم چنین است.
شیعیان عراقی و سوری و لبنانی و فلستینی با وارد شدن در همه ارگانهای سیاسی و دولتی و قانون گزاری و اداری و بانکی و اقتصادی و بازرگانی و نفتی و کارگزینی در سفارتهای ایران در همه کشورها، و بدتر و زهرآگین تر ازهمه چیز آنهم، برای نابود کردن ریشه های اندیشه و فرهنگ و آرمان ایرانی و میهن دوستی، با وارد شدن در سیستم و سیاست آموزش و پرورش در دبستان و دبیرستان و همه آموزشگاها ی دانشجویی و دانشگاهی، برای پایمال کردن همه بازمانده های ارزشمند تاریخی و فرهنگی ایرانیان، به ویژه در دشمنی تاریخی با زبان پارسی دری ودیگر گویش ها - لهجه ها- تیرگان و دودمان - اقوام - کوردی و آذری و لری و بختیاری و سیستانی و خراسانی و افغانی و خوزستانی و گیلانی و مازندرانی و دیگر و دیگر، آنهم با چیرگی و نشتن بر سرسفره دارایی نفتی ایرانیان با خوردن و دزدیدن و کشتن و تجاوز کردن، بمانند گرگهای درنده، آنهم با دریدن یکدیگر دست و پا میزند.
رژیم ستمکار و شکنجه گر خامنه ای و همه دست اندر کاران و همراهان آن، چه با عمامه و بی عمامه، همیشه و همچنان وابسته و دل بسته بی چون و چرای نیروهای سرکوبگر شیعیان مقتدر صدر عراقی و سوری علوی و حزب الله لبنانی و سوری و فلستینی بوده و هستند است.
بیشترین نیروهای پنهانی - جاسوسی و مخفی - مافیایی و آدمکشان گشت انصار حزب الله و سپاه قدس پاسداران و بسیجی و نیروی انتظامی و شکنجه گران زندانها و اعدام کنندگان خیابانی، از جیره خواران شیعی عراقی هستند و همزمان، رودرو با آنان، ایرانیان بی رگ و جان به تماشاگری ایستاده اند و هنوز و هم چنان با فرهنگ ترس و لرز، با ستم پذیری و تو سری خوری، با گفتن ای بابا ولش کن به ما چه!! زندگی روزمره خودشان با تاریکی و بیزاری و پوچی سپری می کنند ،، که اگر چنین نمی بود، از همان آغاز تازش اهریمنان اسلامی به خاک ایران زمین، آن نوادگان و بازماندگان محمد تازی و خمینی پرست، هرگز نمی توانستند بر خاک سرزمین زرتشت و کوروش و بابک خرمدین پای بگزارند و هنوز و هم چنان بکشند و بسوزانند و بخورند و بر ایرانی بخواب رفته بخندند. !! دریغ و افسوس
 

آیا هابیل و قابیل با خواهرشان ازدواج کردند؟

خدای اعراب ضمن تأیید سخنان خدای یهودیان "یهوه" بیان می‌نماید که ما در ابتدا آدم رو درست کردیم، سپس حوا را از وی پدید آوریم، از آمیزش آن دو هابیلی پدید آمد و قابیلی، اشاره‌ای به فرزند دیگری از سوی آدم نشده است، کل بشر هم از نسل این دو هستند، اما این هابیل و قابیل ادعائی با چه کسی ازدواج نمودند؟ از آنجائیکه غیر از مادرشان "حوا" و خواهرشان "لوزا" و "اقلیما"(1) کس دیگری باقی نمی‌ماند، پس این دو هم باید با آنچه که ازدواج محارم خوانده می‌شود ازدواج کرده‌ باشند! اما:
اگر با خواهرشان ازدواج کرده باشند که واویلاست و اگر با مادرشان که واویلاتر است؟
هابيل و اقلیما و همچنین قابل با لوزا دوقلو بودند و هابیل با لوزا خواهر همزاد قابيل ازدواج كرد و قابيل با اقليما، همزاد هابيل.

پروژه زمین‌گیر کردن دولت روحانی و واکنش رهبر: سپاه از من فرمان نمی برد

پس از گذشت ده ماه از تشکیل دولت روحانی، اطلاعات سپاه پاسداران به فرماندهی حسن طائب پروژه زمین‌گیر کردن دولت را وارد فاز اجرایی کرد. گزارشی در این زمینه بهمراه سند و مدرک با عنوان شکایت توسط روحانی به خامنه ای تحویل داده می شود. خامنه ای در این جلسه به روحانی می گوید که تمامی اقدامات علیه دولت توسط سپاه پاسداران صورت می گیرد و با تاسف اضافه می کند که سپاه از وی فرمان نمی‌برد.

*****

سحام نیوز (نزدیک به هواداران مهدی کروبی): نیمه مردادماه ۱۳۹۳ بود که حسن روحانی با بیان این‌که گروه اقلیتی طی ۹ الی ۱۰ ماه گذشته، مشغول «کارشکنی و اتهامات ناروا و دروغ پراکنی»هستند، گفت:
«گروه و اقلیتی درگوشه و کنار از اتاق فکر خارج شده و وارد اتاق عملیاتی شده‌اند، باید بدانند که دولت هم از اقدامات آن‌ها آگاه است و هم دراین زمینه جملات متناسب با تخریب آن‌ها را بکار خواهد برد.»

بنا به گزارش سحام، براساس پروژه عملیاتی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران علیه دولت حسن روحانی، چند ماهی‌ است که مراکز بیرونی درسازمان اطلاعات سپاه فعال شده است، که این مراکز اهداف از پیش تعیین شده برای زمین‌گیر کردن دولت یازدهم را در فازهای مختلف عملیاتی اجرایی می‌کنند.

این «مراکز امن» که توسط نیروهای سیاسی عضو جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و نیروهای مرتبط با اطلاعات سپاه پاسداران اداره می‌شود، ماموریت بولتن‌سازی، تهیه گزارش های تخریبی، تغذیه رسانه‌ها، سوژه سازی خبری و جنگ روانی علیه دولت را برعهده دارند.

سحام درانتشار این گزارش محرمانه، برای نخستین بار«خانه های امن» سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نوع ماموریت آن‌ها را معرفی می‌کند:

- اداره کارامدی

نخستین «خانه امن»ی که به‌عنوان «اداره کارامدی» دراطلاعات سپاه تشکیل شده است، برای هر وزارت‌خانه، سیستمی موازی ایجاد کرده که کلیه فعالیت‌های آن وزارت‌خانه را رصد و اقدامات تخریبی علیه آن وزارت‌خانه به‌ صورت متمرکز انجام می‌شود.

ریاست اداره کارآمدی را فردی به‌نام «سلطانی» برعهده دارد. وی از نیروهای معاونت لجستیک سپاه پاسداران بوده و «لطف الله فرونده» قائم مقام جمعیت ایثارگران ومعاون محمود احمدی نژاد به‌عنوان فرد راهبر این بخش فعالیت می‌کند.

«خانه امن» اداره کارمدی درخیابان کارگرجنوبی، خیابان لبافی، بن‌بست سوم پلاک ۴۲۳ قرار دارد که این ساختمان با تابلوی «موسسه دین ودانش» فعالیت می‌کند و دراطلاعات موازی به «ساختمان لباف» مشهوراست.

دراین معاونت از بسیاری از وزرا و مسئولین دولت احمدی نژاد برای اداره میزهای مربوط به وزارت‌خانه‌های متبوع استفاده می‌شود به‌ عنوان نمونه «مسعود میرکاظمی» وزیر نفت در دولت محمود احمدی نژاد درساختمان مشهور به پلاک ۴۷ مسئولیت میزنفت را بر عهده دارد و «رستم قاسمی» نیز در ساختمان امنی که «حسن طائب» درآن تردد دارد، دفتری مخصوص داشته و به جمع آوری اطلاعات وتحلیل برای زمین‌گیر کردن دولت حسن روحانی اشتغال دارد.

– دولت مجازی

دراین «خانه امن»، فعالیت رسانه‌ای علیه دولت حسن روحانی با تاسیس وب‌سایت‌های متعدد و تغذیه خبری ده‌ها خبرگزاری و وب‌سایت انجام می‌شود.

بخش«دولت مجازی» که درساختمان سابق موسسه «همشهری مجلات» درخیابان کریمخان زند، تقاطع خیابان شهید سپهبد قرنی واقع است، توسط «حسین نجابت» عضو دیگرجمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی مدیریت می‌شود. ماموریت این«خانه امن»، فعالیت شایعه سازی روانی و انجام اقدامات تخریبی علیه دولت حسن روحانی می‌باشد.

– ستاد سازمان دهی اقشار

در«خانه امن خیابان شهید کشوردوست» پلاک ۵۰، مرکزستاد«هماهنگی بخش‌ها برای زمین‌گیر کردن دولت» قرار دارد. این مرکز که نزدیک به بیت رهبری است، توسط «سبزی» از نیروهای تحت امر حسن طائب اداره و به‌ وسیله «حسین فدایی» راهبری می‌شود. این «خانه امن» کلیه اقدامات بخش‌های مختلف را هماهنگی و پشتیبانی می‌کند. «سازماندهی مجلس برعلیه دولت» وهم‌چنین «تجمعات خیابانی» از این مرکز فرماندهی می شود.

– رصد نقل و انتقالات دولت و اخلال درانتصابات

در«خانه امن خیابان مفتح جنوبی»، خیابان معیری، نبش معیری دو، پلاک ۷ که دراطلاعات موازی به «ساختمان شهید قلمبر» مشهور است، فعالیت رصد و کنترل نقل و انتقالات دولت، اخلال در انتصاب نیروهای کارآمد و ذهنیت سازی درنظام علیه مدیران جدید با تهیه بولتن‌های ویژه برای مسئولین مدیریت می‌شود. این مرکز توسط نیروهای سازمان اطلاعات سپاه به نام‌های «خاکباز» و «جمارانی» مدیریت می‌شود.

– سازماندهی نخبگان

در«خانه امن فلسطین» که درخیابان مدائن، نبش مظفر، پلاک ۳۸ واقع است، تشکیلاتی پوششی به‌ نام «بنیاد نخبگان بسیجی» قرار دارد. وظیفه این «بنیاد» جذب و استفاده از نخبگان برای یافتن و بزرگ‌نمایی نقاط ضعف دولت درحوزه های مختلف است.

– جریان سازی سیاسی

در«خانه امن فردوسی» واقع درخیابان ویلا، کوچه شهید فلاح پور، پلاک ۶ نیز، بخش «سازماندهی جریانات سیاسی علیه دولت» و «بسیج کردن گروه‌های اصول‌گرا علیه دولت» متمرکزاست. این«خانه امن» نیزتوسط حسین فدایی اداره می‌شود.
لازم به ذکراست که تا اوایل مهرماه ۱۳۹۳، حدود ۵۰۰ نفر در پروژه زمین‌گیر کردن دولت مشغول به کارشده و درحال دریافت حقوق ماهیانه می باشند که بودجه این فعالیت‌ها ازمحل «بودجه محرمانه سپاه» تامین می‌شود. وظیفه اختصاص این بودجه را «سردارجمال آبرومند» برعهده دارد.

– معاونت عملیات روانی

«عبداله ضیغمی» مشهور به «سردار مشفق» که درکودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸، سخنرانی مشهوری از وی منتشرشد و طی آن سخنرانی، جزئیات شنود مکالمات اصلاح طلبان درانتخابات را فاش کرده بود پس از ارتقاء درجه به سرتیپ دومی، به سمت «معاونت عملیات روانی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران» منصوب شده است که وظیفه سازماندهی عملیات روانی و رسانه ای را علیه اصلاح طلبان، دولت حسن روحانی ومذاکرات هسته‌ای ایران با ۱+۵ را برعهده دارد.

* مروری بر چهره‌های اطلاعات موازی

«اطلاعات موازی» ترکیبی از نیروهای افراطی سپاه و وزرات اطلاعات است که ازمیان آنان می‌توان به«حمیدرضا مقدم فر» با نام مستعار «حاج حمید ناصری»، بازجوی «پرونده نظرسنجی» در اطلاعات موازی درسال ۱۳۸۰، معاون وی، «قلی‌زاده» که هم اکنون تحت پوشش مدیرعامل خبرگزاری تسنیم فعالیت می‌کند، «رضا سراج» بازجوی پرونده ملی – مذهبی‌ها و دفترتحکیم وحدت ازسال ۱۳۷۹، «ناصر قره باغ» بازجوی حوادث کودتای انتخاباتی سال۱۳۸۸، «حسن محقق» فرمانده قرار‌گاه ثارالله درسال ۱۳۸۸ که سرکوب‌ها را برعهده داشته است، اشاره کرد.

«عبدالله ضیغمی» مشهور به «سردارمشفق» دربخش «عملیات» اطلاعات موازی، «مجیدی» عنصر«هماهنگ کننده و رییس دفترحسن طائب»، «اشتری» ازعوامل اطلاعات موازی و«فرمانده پلیس امنیت» که مسئول پرونده سازی برای نیروهای سطح دوم وسوم اصلاح طلب بوده است،«وحید نبی الله» ازعوامل ترورهای خارج از کشور که هم اکنون بخش «پرونده سازی اخلاقی» را برعهده دارد، «محسنی» اخراجی حفاظت اطلاعات سپاه که مسئولیت عملیات«ربایش سوژه‌های اطلاعاتی» را انجام می‌دهد نیز، بخش دیگری از سازمان اطلاعات موازی‌اند.

براساس گزارش‌ها، با توجه به اختلافات داخلی میان «سردار محمدعلی جعفری» فرمانده کل سپاه و «حسن طائب»، درباره تشکیل اطلاعات موازی و قطع بودجه این نوع فعالیت‌های اطلاعاتی موازی، «سردارجمال آبرومند» ازطریق برخی فعالیت‌های اقتصادی نظیر فروش نفت و خرید و فروش دلار، بخشی از بودجه اطلاعات موازی را تامین می‌کند. هم‌چنین فردی به نام «سبزی» مسئولیت تحویل گرفتن دلار به قیمت دولتی و فروش آن به قیمت آزاد را برعهده دارد.

این گزارش حاکی است،«نبوی» رابط حقوقی اطلاعات موازی با قوه قضائیه با نام واقعی «مسعود شرفا»، «صمدی» رابط اطلاعات موازی با بیت رهبری و «بیگی» رابط اطلاعات موازی با سپاه تهران هستند.

شایان ذکر است؛ مطالب فوق به همراه اسناد و مدارک تکمیلی و عکس خانه‌های امن، درجلسه‌ای که میان رئیس جمهور حسن روحانی و علی خامنه ای بوده است، با عنوان «شکایت» توسط روحانی طرح می‌شود که علی خامنه ای در این جلسه با تاسف ابراز می‌کند که «سپاه از وی فرمان نمی‌برد و تمامی اقدامات علیه دولت توسط سپاه صورت می‌گیرد.»

گفتنی‌ است با توجه به ارائه این گزارش از سوی حسن روحانی به رهبر جمهوری اسلامی، هیچ گونه اقدام مهمی برای متوقف کردن روند فعالیت سازمان اطلاعات سپاه پاسداران برعلیه دولت انجام نشده است و این سازمان علی‌رغم اطلاع عالی‌ترین مسئول نظام، به فعالیت علیه دولت ادامه می ‌دهد.

شماری از  گروهی مافیایی که قدرت را عملا در دست گرفته است:

 محمد علی‌ جعفری (رهبر معظّم انقلاب، امام جعفری)
سردار جمال آبرومند
سردار عبدالله مشفق
سردار رستم قاسمی
حسن طائب
حسین فدایی
حمیدرضا مقدم فر
لطف الله فروزنده
مسعود میرکاظمی
احمدی‌نژاد
 

۱۳۹۳ آبان ۲۶, دوشنبه

ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ ﺧﺎﺋﻦ ﺑﻮﺩ یا ﺧﻠﺨﺎﻟﯽ ؟

ﺳﺎﻟﻬﺎ ﭘﯿﺶ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻣﻮﺭﺧﺎﺭﺟﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻋﺒﺎﺳﻌﻠﯽ ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ، ﺩﮐﺘﺮﺍﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻞ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﻭ ﭘﻠﻪ ﭘﻠﻪ ﻃﯽ ۳۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻘﻮﻁ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻣﻮﺯﮔﺎﺭ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ کشورﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﺮﺩ.
ﺍﻧﻘﻼ‌ﺏ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺎﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ، ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻣﺘﻬﻤﺶ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺟﺮﻣﺶ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ۱۹۷۵ ﺍﻟﺠﺰﺍﯾﺮ (ﺣﺪﻭﺩ ﻣﺮﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﻧﺪﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ ﺧﻂ ﺗﺎﻟﻮﮒ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ) ﻭ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺍﺣﺪﺍﺙ ﻧﯿﺮﻭﮔﺎﻩ ﺍﺗﻤﯽ ﺑﻮﺷﻬﺮ ﺍﻋﻼ‌ﻡ ﺷﺪ.
ﺍﺳﺘﺪﻻ‌ﻝ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ: ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻧﻔﺖ ﻭ ﮔﺎﺯ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻧﯿﺮﻭﮔﺎﻩ ﺍﺗﻤﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﺗﻀﯿﯿﻊ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۲۲ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ۱۳۵۸ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﻼ‌ﺏ ﺑﻪ ﺭﯾﺎﺳﺖ صادق ﺧﻠﺨﺎﻟﯽ ﺑﺮﭘﺎ ﺷﺪ، ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ ﻣﻔﺴﺪ ﺍﻟاﺮﺽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ۱۱ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺳﺎﺑﻖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻗﺼﺮ ﺗﻮﺳﻂ صادق ﺧﻠﺨﺎﻟﯽ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷد
همان خلخالی که سيد محمد خاتمی در مدح و ستایش او سخنان زیبا بر زبان آورد و در مجلس ترحیمش گریست
ﺟﻨﮓ ﺷﺪ، ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ۵۹۸ ﺑﺎ ﻋﺮﺍﻕ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻣﻔﺎﺩ ﻗﺮﺍﺭدﺍﺩ ۱۹۷۵بود.
ﺍﻣﺎ ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ ﺧﺎﺋﻦ ﺑﻮﺩ!!
ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺍﺗﻤﯽ ﺷﺪ ﺣﻖ ﻣﺴﻠﻢ ﻣﺎ، ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﻫﺎ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ ﺧﺎﺋﻦ ﺑﻮﺩ!!

۱۳۹۳ آبان ۲۵, یکشنبه

وعده هایی که اسلام تازی به مردان سبک مغز و حشری مسلمان در جنّت موهوم خود بدانان میدهد.



دربهشت توان بدنی انسان درکامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد.
(کتاب کنزالعمال، جلد۱۴، برگ ۴۶۸)
بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذّت می‌برند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان می‌باشد
(کتاب وسائل، جلد۱۴، ص ۴۶۸)
محمد: همانا بهشتیان به چیزی بیشتراز نکاح اشتها ندارند و لذت نمی‌برند.
(کتاب لثالی، برگ ۵۰۳)
حوری از خیمه خود بیرون آید و روی به تخت مؤمن بخرامد و چون به نزد مؤمن می آید با پانصد سال ازسالهای دنیا همدیگر را بوسه زنند که برای هیچ کدامشان ، خستگی و ملال حاصل نمی گردد.
(بحارالانوار،ج ۸، برگ ۱۵۷، ح ۹۸)
هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران می دهند و چهار زن از آدمیان، که ساعتی با حوریّه صحبت می‌دارد و ساعتی با زن دنیا و ساعتی باخود خلوت می کند و بر کُرسیها تکیه زده‌اند و بایکدیگر صحبت می‌دارند.
(بحارالانوار، ج ۸ ،برگ۱۹۶)
بیشتر نهر های بهشتی از نهر کوثر است که در کناره آن دختران نار پستان (مانند گیاه) می‌رویند. در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرفش دختران باکره سفید روی و سفید پوش نشسته‌اند و مشغول تغنی (آواز خواندن) هستند.
(بحارالانوار، ج ۸، برگ۱۹۶)
هیچ مؤمنی داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خداوند غنیّ ، پانصد حوری به او عطا می‌فرماید که با هر حوری هفتاد غلام وهفتاد کنیز نیز می‌باشد که هریک مانند لؤلؤ منثور و لؤلؤ مکنون می‌باشند.
(بحارالانوار،ج ۸، برگ ۲۰۵ )

مستند مغزشویی مقدس

منزل دو شهروند بهایی در توابع همدان به آتش کشیده شد / همراه با سند

منزل دو شهروند بهایی در روستاهای اطراف همدان به نام‌های «همتی» و «اقدسی» در روستاهای اوج تپه و امزاجرد از توابع استان همدان به آتش کشیده شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شامگاه ۱۲ آبان ماه سال جاری، افرادی نا‌شناس در روستای اوچ تپه (از توابع همدان) به منزل یک فرد بهایی به نام همتی هجوم برده، شیشه پنجره‌ها را شکسته و کف حیاط و بالکن منزل را با ریختن روغن سوخته، تخریب کردند. این افراد پس از آتش افروزی و نوشتن شعارهایی بر دیوارهای منزل بر علیه آیین بهایی و بهاییان محل را ترک کردند. لازم به ذکر است این خانه روستایی فقط در فصل کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
همچنین در تاریخ ۱۶ آبان ماه در روستای دیگری از توابع همدان به نام امزاجرد، منزل و تاسیسات کشاورزی یک خانواده بهایی به نام «اقدسی» توسط افرادی نا‌شناس به آتش کشیده شد. در این آتش سوزی، تعداد زیادی از اسباب و اثاثیه منزل، مدارک و اسناد زمین کشاورزی و مقادیری پول نقد، سوخته و از بین رفت. طبق بررسی و گزارش آتش نشانی و خدمات ایمنی همدان، این آتش سوزی عمدی بوده است. قابل ذکر است حادثه مذکور، تلفات جانی به همراه نداشته و خانواده اقدسی در هنگام آتش سوزی در همدان ساکن بوده‌اند.
تاکنون اقدام موثری در جهت شناسایی عاملین این آتش سوزی‌ها صورت نپذیرفته است.
این احتمال وجود دارد موارد مشابه دیگری هم از تخریب منازل بهاییان در روستاهای استان همدان اتفاق افتاده باشد. در ذیل سند مربوط به تعمدی بودن یکی از آتش سوزی های مورد اشاره را مشاهده مینمایید:https://hra-news.org/fa/wp-content/uploads/2014/11/hamedan-bahaiyan.jpg

خدایی در قفس افتاد ....................هیولایی ز شیطان زاد


خدایی در قفس افتاد
هیولایی ز شیطان زا
د 
.....
پدر فرزند برد از یاد
که اسلام ات سلامت باد

.....
فغان سرشد زهر سویی
روان شد خون به هرجویی
.....
خزانه داده شد بر باد
که اسلام ات سلامت باد
.....
سرای ما دگرگون شد
وطن دریایی از خون شد
.....
نه شیرین ماند و نه فرهاد
که اسلام ات سلامت باد
.....
ز سفره نانِ گندُم رفت
رَمَق از جانِ مردُم رفت
.....
به کشور فقر شد آزاد
که اسلام ات سلامت باد
.....
به نامِ نامی ِ یزدان
خراب آباد شد ایران
.....
گلستان شد عرب آباد
که اسلام ات سلامت باد
.....
هزاران گر به زنجیرند
هزاران ها زمین گیرند
.....
هزاران مفسد و معتاد
که اسلام ات سلامت باد
.....
چه تن ها بر سر ِ دار اند
بدنها زیر ِ آوار اند
.....
همه در سوگ ِ این بیداد
که اسلام ات سلامت باد
.....
یکی هذیان بسی گوید
یکی بیراهه میجوید
.....
یکی گمگشته در فریاد
که اسلام ات سلامت باد
.....
بگو آن بی کفایت را
همان دزد ِ ولایت را
.....
چنین گفت آذر ای شیّاد
که اسلام ات سلامت باد

۱۳۹۳ آبان ۲۴, شنبه

امیرارشد تاجمیر را به خاطر دارید؟

امیر ارشد تاجمیر، ۲۵ ساله، همان جوانی بود که فیلم به زیر گرفته شدن او توسط ماشین نیروی انتظامی در تظاهرات روز عاشورای سال ۱۳۸۸ (۶ دی) در میدان ولیعصر تهران جهانی شد و تاثر بسیاری از مردم را برانگیخت. این فیلم مدت ها دست به دست می شد اما هویت فرد کشته شده نامعلوم مانده بود، تا اینکه مادر این جوان، شهین مهین‌فر، مجری باسابقه رادیو و تلویزیون ایران، در مصاحبه با سایت روزآنلاین کشته شدن فرزندش را آشکار کرد. او گفت: «امیرارشد همان جوانی است که برای نجات دو هموطنش رفت اما جانش را گرفتند. دو دختر را گرفته بودند و به شدت می زدند. بعدها یکی از دختران آمد سرخاک امیر ارشد و همه را برای من تعریف کرد. آنها را می زدند و مردم هو میکردند. امیرارشد فریاد زده که هو کردن شما دردی دوا نمی کند نجاتشان بدهید و خود جلو میرود و یکی از ماموران را هل میدهد مردم هم می آیند که کمک کنند و نجات دهند اما ماموران می ریزند. نمیدانم بچه من چقدر باتوم خورد. نمیدانم چقدر کتک خورد، اما از پشت، ماشین نیروی انتظامی با سرعت به او می زند و او را می اندازد و همان موقع یک ماشین دیگر که آن هم مال نیروی انتظامی بود و همان جا پارک کرده بود می آید و از روی امیرارشد من سه بار رد می شود.»
خانم مهین‌فر افزود: «به امیر گفتم نرو، گفت به خاطر وطنم میروم. گفتم تو وطن من هستی، گفت خودخواه نباش مادر، وطن تو امیر است اما وطن من ۷۰ میلیون ایرانی است و برای آنها میروم. او با این حرفش مرا شرمنده کرد و رفت و دیگر بازنگشت.»
وقایع روز عاشورا از جمله خونین ترین اعتراضهای مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بود. حکومت ایران معترضان را به شدت سرکوب کرد و دست کم ۹ نفر کشته شدند.

۱۳۹۳ آبان ۲۲, پنجشنبه

ﺁﯾﺎ ﺷﻮﻫﺮﺍﻥ ﺣﻮﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ؟


ﺍﺳﻼﻡ ﺩﯾﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺩﺳﺎﻻﺭ؛ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻦ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺯﻥ ﺭﺍ ﮐﺎﻻﺋﯽ ﺟﻨﺴﯽ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﯿﺰ ﻫﯿﭻ ﺣﻘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﺎﻥ
ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ؛ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﻘﻮﻕ ﺿﺎﯾﻊ ﺷﺪﻩﯼ ﺁﻧﺎﻥ، ﺣﻖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺟﻬﻨﻤﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺷﻮﻫﺮ، ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ؛ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﻌﺘﻤﻬﺎﯼ
ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺭﺍ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺣﻮﺭﯼ، ﭘﺴﺮﺍﻧﯽ ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻏﻠﻤﺎﻥ ﻣﯽﻧﺎﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺑﯽﻧﻬﺎﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺍﺯ ﺿﻤﯿﺮ " ﻟـــ ﻫﻢ" ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﭘﺲ
ﺟﺎﯼ ﺷﮑﯽ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻫﻤﺠﻨﺴﮕﺮﺍﯼ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭ ﺷﺮﺡ ﮐﺎﻣﻞ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻬﺸﺘﯽ :
ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺆﻣﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺣﻮﺭﺍﻟﻌﯿﻦ ﺩﺭ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ، ﺍﻣﺎ ﺁﯾﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﻬﺸﺘﯽ، ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﯽ ﻣﺸﺎﺑﻪ
ﺣﻮﺭﺍﻟﻌﯿﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻨﺪ ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ :
-1 ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺭﺍ ﺣﻮﺭﺍﻟﻌﯿﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﺪ.
-2 ﺍﻟﻠﻪ ﺣﻮﺭﺍﻟﻌﯿﻦ ﻣﺬﮐﺮ ﻧﯿﺰ ﺟﻬﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺁﻓﺮﯾﻨﺪ.
-3 ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ.
-4 ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻔﻨﺪ.
ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻﺕ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻡ.
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﺨﺴﺖ، ﮐﺎﻓﯽﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺪ، ﺩﺳﺖ ﻫﯿﭻ ﺟﻦ ﻭ ﯾﺎ ﺍﻧﺴﯽ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ (ﺣﻮﺭﺍﻟﻌﯿﻦ) ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ :
ﻓِﻴﻬِﻦَّ ﻗَﺎﺻِﺮَﺍﺕُ ﺍﻟﻄَّﺮْﻑِ ﻟَﻢْ ﻳَﻄْﻤِﺜْﻬُﻦَّ ﺇِﻧﺲٌ ﻗَﺒْﻠَﻬُﻢْ ﻭَﻟَﺎ ﺟَﺎﻥٌّ ( ﺭﺣﻤﻦ 56/ ) ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ( ﺑﺎﻏﻬﺎﯼ ﺑﻬﺸﺘﯽ ) ﺯﻧﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭼﺸﻢ ﻧﮕﻪﺩﺍﺭ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺟﻦ ﻗﺒﻼ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻤﺎﺱ
ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﻟَﻢْ ﻳَﻄْﻤِﺜْﻬُﻦَّ ﺇِﻧﺲٌ ﻗَﺒْﻠَﻬُﻢْ ﻭَﻟَﺎ ﺟَﺎﻥٌّ ( ﺭﺣﻤﻦ 74/) ﺯﻧﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺟﻦ ﻗﺒﻼ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻤﺎﺱ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ.
ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺩﻭﻡ.
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ، ﮐﺎﻓﯽﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺩﻗﺖ ﻧﻤﺎﺋﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽﻧﻤﺎﺋﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ :
ﻓَﺠَﻌَﻠْﻨَﺎﻫُﻦَّ ﺃَﺑْﻜَﺎﺭًﺍ ( ﻭﺍﻗﻌﻪ 36/) ﭘﺲ ﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ( ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ) ﺑﺎﮐﺮﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﯿﻢ .
ﺍﮔﺮ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﭘﺲ ﺑﺎﺯ ﻫﺪﻑ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﺳﺖ.
ﺿﻤﻨﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﯾﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻭﺻﻒ ﺣﻮﺭﯾﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺿﻤﯿﺮ ﻣﻮﻧﺚ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﻮﺭﯾﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﭘﺬﯾﺮﺵ ﺣﺎﻟﺖ ﺳﻮﻡ، ﺑﺪﺍﻥ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ، ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺍﺯ ﺣﻮﺭﯾﺎﻥ ﺑﻬﺮﻩﻣﻨﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻭ ﺁﯾﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺷﻮﻫﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ؛
ﺍُﺩْﺧُﻠُﻮﺍ ﺍَﻟْﺠَﻨَّﺔَ ﺃَﻧْﺘُﻢْ ﻭَ ﺃَﺯْﻭﺍﺟُﮑُﻢْ ﺗُﺤْﺒﺮُﻭﻥَ (ﺯﺧﺮﻑ 70/) « ﺷﻤﺎ (ﻣﺮﺩﺍﻥ) ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﻮﯾﺪ.
ﺍﮔﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﭼﻨﺪ ﺣﺎﻟﺖ ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺁﯾﺪ :
ﻧﺨﺴﺖ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﻮﻫﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺟﻬﻨﻤﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺩﻭﻡ : ﺍﮔﺮ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻣﺮﺗﺒﻪﯼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺳﻮﻡ : ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﻣﺠﺮﺩ ﭼﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ؟
ﭼﻬﺎﺭﻡ : ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﭼﻨﺪﻫﻤﺴﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪﯼ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻮﻫﺮﺷﺎﻥ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ،ﺁﯾﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻮﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﭘﻨﺠﻢ : ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺩﻭﺟﻨﺴﻪﻫﺎ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺷﺸﻢ : ﺍﮔﺮ ﺯﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﻭﻟﺶ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ، ﺍﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺷﺪﻧﺪ، ﺗﮑﻠﯿﻔﺶ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺍﻭ ﺯﻥ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ؟
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻧﯽ ﭘﺴﺮ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻮﺭﯾﺎﻧﻨﺪ، ﻧﯿﺰ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
ﺍﮔﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻮﺭﯾﺎﻥ ﻣﺮﺩﺍﻧﻨﺪ ﭘﺲ :
ﻭَﻳَﻄُﻮﻑُ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢْ ﻏِﻠْﻤَﺎﻥٌ ﻟَّﻬُﻢْ ﻛَﺄَﻧَّﻬُﻢْ ﻟُﺆْﻟُﺆٌ ﻣَّﻜْﻨُﻮﻥٌ ( ﻃﻮﺭ 24/) ﻭ ﺑﺪﻭﺭ ﺁﻧﻬﺎ (ﻣﺮﺩﺍﻥ ) ﻏﻠﻤﺎﻧﯽ ( ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ) ﻣﯽﮔﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ (ﻏﻠﻤﺎﻥ ) ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮﻭﺍﺭﯾﺪ
ﭘﻨﻬﺎﻥ (ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ) ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﻣﯽﻧﻤﺎﺋﯿﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ، ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻧﻪ ﺯﻧﺎﻥ، ﺯﯾﺮﺍ ﺍﺯ ﺿﻤﯿﺮ ﻣﻮﻧﺚ " ﻫﻦ" ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﺿﻤﻨﺎ ﺻﻔﺎﺗﺸﺎﻥ،
ﺻﻔﺎﺕ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺍﮔﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺎﻻﺕ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩﯼ ﺑﺎﻻ ﺭﺥ ﻧﺪﻫﺪ، ﭘﺲ :
ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻒ ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﻣﯿﻞ ﺟﻨﺴﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﮔﺰﯾﻨﻪﺍﯼ ﺟﺰ ﻫﻤﯿﻦ ﮔﺰﯾﻨﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪ

اگر یک زن که به تنهایی در مکانی عمومی قدم میزند مورد تجاوز قرار بگیرد، او خودش مقصر است.



دکتر عبدالعزیز فوزان الفوزان ، پروفسور در احکام اسلامی از عربستان سعودی می گوید:

" اگر یک زن که به تنهایی در مکانی عمومی قدم میزند مورد تجاوز قرار بگیرد، او خودش مقصر است. اوست که مردان را با حضورش از راه بدرکرده است! او باید همانند یک زن مسلمان در خانه باقی می ماند."!

اگر نظر و سخن این فرد عرب تبار و عرب زبان که تحصیلات بالای احکام اسلامی دارد، درست باشد و او بر اساس آیات قرآن همانند احزاب 33 ، سنت پیامبر اسلام، جانشینانش و روایات اسلامی چنین سخنانی را بر زبان می آورد، که چنین نیز هست، باید پرسید که تکلیف زنان مسلمان در جوامع اسلامی برای بدست آوردن حقوق انسانی و مدنی شان در عصر حاضر چه خواهد بود؟
آیا هرگز زنان مسلمان میتواند و قادر خواهند بود که در چنین جوامع دینی و با وجود چنین احکام مرد سالاری که الهی نیز نامیده شده اند و غیر قابل تغییر هستند به حقوق از دست رفته انسانی خود روزی دست یابند و از این دام گسترده شدن 1500 ساله اسلامی فرار کرده و بگریزند؟

به باور من انتخابی سخت در پیش روی زنان مسلمان است زیرا تاریخ نشان داده و اثبات کرده است که حقوق از دست رفته انسانی بویژه حق آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن گرفتنی ست و هیچ سلطه گری آنرا به آسانی به کسی اهدا نکرده است. حال این سلطه گر اسلام نه یک فرد زمینی بلکه یک خدای ساخته ذهن پیامبریست که برای پیروانش به یادگار گذاشته شده است آنهم با کتابی که قابل تغییر نیست!

پس چون کام گرفتید اجرت ان را نیز پرداخت کنید

سوره نساء، آیه 24
... و زنانى را که متعه( صیغه، کرایه) کرده‌ايد، مَهرشان (اجُرت شان) را به عنوان فريضه‌اى به آنان بدهيد، و بر شما گناهى نيست که پس از تعيين مبلغ‌ مقرر، با يکديگر بر سر مدت توافق کنيد، مسلماً خداوند داناى حکيم است. (!)

از یک طرف اسلامگرایان می گویند فحشا و تن فروشی در اسلام امری نادرست و خلاف شرع است و نباید این کار زشت در جامعه وجود داشته باشد اما از سوی دیگر همین فحشا و تن فروشی را که زشت مینامند با واژگانی فریبنده نظیر متعه و یا صیغه در ازای پرداخت وجهی به زن امری عادی و بلامانع میدانند! چرا؟ چون این کلاه شرعی را محمد از زبان خدای ذهن خود بر کار فاحشگی نهاده است و فرد مسلمان بنا بر سنت پیامبرش با خواندن یک جمله به زبان عربی خلاف و نادرست را حلال و درست می داند! و البته الله در کتاب قرآن نیز این عمل کرایه کردن آلت تناسلی زن را برای مرد تائید کرده و جایز شمرده است!
کسی میدونه الله اینجا شغلش چیه و به چکاری مشغول است؟
البته حق حساب اینکار الله به جیب خودش نمیرود و به فرد دیگری به نام آخوند داده میشود.

۱۳۹۳ آبان ۲۱, چهارشنبه

توهین به شعور بشریت از طرف قران و اسلام.


ﻋﻘﺎﯾﺪﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﯿﻨﻤﺎﺋﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﻫﯿﭽﮕﻮﻧﻪ ﺟﻨﺒﻪ ﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﭘﯿﺸﻨﯿﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺑﺪﻭﯼ ﻧﺎﺷﯽ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ
ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎﺋﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻦ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﯿﻨﻤﺎﺋﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺗﻄﺎﺑﻖ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺩﺭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺮ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﻣﯿﭙﺮﺩﺍﺯﯾﻢ ؛
ﺍﺣﮑﺎﻡ ﻓﻘﻬﯽ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺑﻮﻝ :
ﺑﻮﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭ ﻫﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﮔﻮﺷﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺧﻮﻥ ﺟﻬﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﺠﺲ ﺍﺳﺖ.
ﺁﯾﺎ ﺍﺩﺭﺍﺭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﻥ ﺟﻬﻨﺪﻩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﻧﺠﺲ ﻧﯿﺴﺖ؟
ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺎﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻗﻠﺐ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﯽ ﺧﻮﻧﺸﺎﻥ ﺟﻬﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﻨﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻧﻮﺭﺍﻥ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻬﺎﯼ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ.
ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺟﺎﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺟﻬﻨﺪﮔﯽ ﺧﻮﻧﺸﺎﻥ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﯾﺎ ﻧﻬﺎﻥ؟
ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺍﺩﺭﺍﺭ ﺟﺎﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻗﻠﺐ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؟
ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﯾﺪ ﻓﻘﻬﯽ؛
ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺭﻭﺍﯾﺎﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﺣﻼﻝ ﮔﻮﺷﺘﯽ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺟﻬﻨﺪﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ ( ﺣﺮّ ﻋﺎﻣﻠﯽ ، ﺝ 2 ، ﺹ 1001 ـ1002 ، 1007 ، 1013؛
ﮐﻠﯿﻨﯽ ، ﺝ 3 ، ﺹ 57 ، 406؛ ﺳﺎﺑﻖ ، ﺝ 1 ، ﺹ 27 ـ 28؛ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕِ ﻧﺠﺲ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺑﻮﻝ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺣﻼﻝ ﮔﻮﺷﺖ ﺭﺟﻮﻉ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﮐﻠﯿﻨﯽ ، ﺝ 3 ، ﺹ 57 ؛ ﺗﺮﻣﺬﯼ ، ﺝ 1 ، ﺹ
106 ـ 107 )।
ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻭ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﺑﻮﻝ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﭼﺎﺭﭘﺎﯾﺎﻥ ، ﺑﻮﯾﮋﻩ ﺷﺘﺮ، ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺴﺘﻨﺪﺍﺕ ﺭﻭﺍﯾﯽ ﻭ ﺧﻮﺍﺹ ﺩﺍﺭﻭﯾﯽ ﺁﻥ ﺟﺎﯾﺰ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺑﻮﻝ ﺷﺘﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﺷﯿﺮﺵ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪﺗﺮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ( ﮐﻠﯿﻨﯽ ، ﺝ 6 ، ﺹ 338؛ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺟﻌﻔﯽ ، ﺝ 7 ، ﺹ 13 ؛ ﺍﺑﻦ ﺣﻨﺒﻞ ، ﺝ 1 ، ﺹ 293) । ﺍﺯﯾﻨﺮﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﻓﻘﯿﻬﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﻮﻝ ﺷﺘﺮ ﺭﺍ
ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺎﺱ ، ﻭ ﺑﻮﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺣﻼﻝ ﮔﻮﺷﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺮﻁ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺟﺎﯾﺰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ (ﺍﻧﺼﺎﺭﯼ ، ﺝ 1 ، ﺹ 17 ـ22 )।
ﺧﺮ ﺭﺍﻭﯼ ﺣﺪﯾﺚ ﺍﺳﺖ
.......................................................................................
ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ( ﻉ) : ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ( ﺹ) ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ ﻋﻔﯿﺮ ﺧﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ !
ﺍﯾﻦ ﺧﺮ ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ! ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ : ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻓﺪﺍﯼ ﺗﻮ، ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﺵ ﻭ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺟﺪﺵ ﻭ ﺟﺪ ﺟﺪﺵ ﻭ .. ﻧﻘﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﻧﻮﺡ (ﻉ ) ﺟﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﺸﺘﯽ
ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺖ ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﺍﯾﻦ ﺧﺮ، ﺧﺮﯼ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺧﺮ ﻫﺴﺘﻢ ! ـ " ﻋﻦ ﺍﻣﯿﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﻗﺎﻝ
ﺍﻥ ﺍﻭﻝ ﺷﯿﯽ ﻣﻦ ﺍﺩﻭﺍﺏ ﺗﻮﻓﯽ ﻫﻮ ﻋﻔﯿﺮ ﺣﻤﺎﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺫﺍﻟﮏ ﺍﻟﺤﻤﺎﺭ ﮐﻠﻢ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﻘﺎﻝ ﺑﺎﺑﯽ ﺍﻧﺖ ﻭ ﺍﻣﯽ .... ﻭﺍﻟﺦ" ـ ( ﻣﻨﺒﻊ : ﺍﺻﻮﻝ ﮐﺎﻓﯽ ﺟﻠﺪ ۱ ﺹ ۱۸۴ - ﮐﺘﺎﺏ
ﺍﻟﺤﺠﻪ ﺑﺎﺏ ﻣﺎ ﻋﻨﺪ ﺍﻻﺋﻤﻪ ﻣﻦ ﺳﻼﺡ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ
==================================================================================
ﺧﺮﺍﻓﺎﺗﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﺍﺳﻼﻣﯽ؛
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺮﺍﻓﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ، ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﺪ؛ ﺁﻧﺠﺎﺋﯿﮑﻪ ﻋﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﺮﺍﻓﻪ ﺩﺭ ﻫﻢ ﺁﻣﯿﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ
ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ( ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﯾﻬﻮﺩ ﻭ ﺑﻨﺎﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﺑﺎﻧﯽ ﺍﻭﺭﺷﻠﯿﻢ ) ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺭﺍ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﯾﻬﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ، ﻗﺮﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ
ﺩﺍﺩﻥ ﻧﺎﻡ ﯾﻬﻮ، ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻋﻠﻤﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺣﺸﺮﺍﺕ ﻭ ﺟﺎﻧﻮﺭﺍﻥ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﯾﺪ؛
ﮐﺪﺍﻡ ﺩﺍﻧﺶ ﺑﺸﺮﯼ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺣﺸﺮﺍﺕ ﻭ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﭼﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺩﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺳﺨﻦ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ؟
ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﯿﺎﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﻦ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﻝ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﯿﺎﻡ ﮐﺎﻣﻼ ﺍﺑﺘﺪﺍﺋﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺭﺩ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺯﺑﺎﻥ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻋﻼﺋﻢ
ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ.
ﺍﺳﻼﻡ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﺎﻫﻢ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻋﻠﻢ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﺨﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﻨﯿﺪ؛
ﻭَﻟَﻘَﺪْ ﺁﺗَﻴْﻨَﺎ ﺩَﺍﻭُﻭﺩَ ﻭَﺳُﻠَﻴْﻤَﺎﻥَ ﻋِﻠْﻤًﺎ ﻭَﻗَﺎﻟَﺎ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠَّﻪِ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﻓَﻀَّﻠَﻨَﺎ ﻋَﻠَﻰ ﻛَﺜِﻴﺮٍ ﻣِّﻦْ ﻋِﺒَﺎﺩِﻩِ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ (ﻧﻤﻞ 15/ ) ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺍﻭﻭﺩ ﻭ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ، ﺩﺍﻧﺸﻲ ﻋﻈﻴﻢ ﺩﺍﺩﻳﻢ؛ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺳﺘﺎﻳﺶ
ﺍﺯ ﺁﻥِ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺆﻣﻨﺶ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺑﺨﺸﻴﺪ
ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﻭﺛﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺑﻬﺘﺮﺍﻥ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﺎﻗﺾ ﺍﺳﺖ؛
ﻭَﻭَﺭِﺙَ ﺳُﻠَﻴْﻤَﺎﻥُ ﺩَﺍﻭُﻭﺩَ ﻭَﻗَﺎﻝَ ﻳَﺎ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﻨَّﺎﺱُ ﻋُﻠِّﻤْﻨَﺎ ﻣَﻨﻄِﻖَ ﺍﻟﻄَّﻴْﺮِ ﻭَﺃُﻭﺗِﻴﻨَﺎ ﻣِﻦ ﻛُﻞِّ ﺷَﻲْﺀٍ ﺇِﻥَّ ﻫَﺬَﺍ ﻟَﻬُﻮَ ﺍﻟْﻔَﻀْﻞُ ﺍﻟْﻤُﺒِﻴﻦُ (ﻧﻤﻞ 16/ ) ﻭ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻭﺍﺭﺙ ﺩﺍﻭﻭﺩ ﺷﺪ، ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ !
ﺯﺑﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ، ﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻄﺎ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ؛ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺁﺷﮑﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﺧﺮﺍﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺑﺎ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ( ﺟﻦ ) ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﻫﻢ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ؛
ﻭَﺣُﺸِﺮَ ﻟِﺴُﻠَﻴْﻤَﺎﻥَ ﺟُﻨُﻮﺩُﻩُ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺠِﻦِّ ﻭَﺍﻟْﺈِﻧﺲِ ﻭَﺍﻟﻄَّﻴْﺮِ ﻓَﻬُﻢْ ﻳُﻮﺯَﻋُﻮﻥَ ( ﻧﻤﻞ 17/ ) ﺑﺮﺍﻯ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻧﺶ ﺍﺯ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﻭ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺟﻤﻊﺁﻭﺭﻯ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﺮﺩﻳﺪﻧﺪ
ﺍﺳﻼﻡ ﺧﺮﺍﻓﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﺋﯽ ﻣﯿﺮﺳﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻧﺶ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺍﯼ ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﻭﺍﺭﺩ ﮔﺮﺩﯾﺪ
ﮐﻪ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻧﺶ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻟﻪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩ؛
ﺣَﺘَّﻰ ﺇِﺫَﺍ ﺃَﺗَﻮْﺍ ﻋَﻠَﻰ ﻭَﺍﺩِﻱ ﺍﻟﻨَّﻤْﻞِ ﻗَﺎﻟَﺖْ ﻧَﻤْﻠَﺔٌ ﻳَﺎ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﻨَّﻤْﻞُ ﺍﺩْﺧُﻠُﻮﺍ ﻣَﺴَﺎﻛِﻨَﻜُﻢْ ﻟَﺎ ﻳَﺤْﻄِﻤَﻨَّﻜُﻢْ ﺳُﻠَﻴْﻤَﺎﻥُ ﻭَﺟُﻨُﻮﺩُﻩُ ﻭَﻫُﻢْ ﻟَﺎ ﻳَﺸْﻌُﺮُﻭﻥَ (ﻧﻤﻞ 18/) ﺗﺎ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﻩ ﯼ ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ
ﻣﻮﺭﭼﻪﺍﻯ ﮔﻔﺖ ﺍﻯ ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻮﻳﺪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻭ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻧﺶ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﻭ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻛﻨﻨﺪ
ﺍﻭﻻ؛ ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺑﻮﺋﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﺍﻫﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﯾﺶ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﭘﯿﺎﻡ ﻣﯿﺮﺳﺎﻧﻨﺪ.
ﺛﺎﻧﯿﺎ؛ ﻓﺮﺽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻣﮕﺮ ﮔﻮﺵ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺻﺪﺍﻫﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺖ ﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﺶ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯿﺸﺪ،
ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻩ ﺑﺸﻨﻮﺩ؟
ﺍﮔﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺍﻧﺸﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟
ﺁﯾﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮕﺮﻓﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺭﯾﺸﺨﻨﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺷﻌﻮﺭ ﺑﺸﺮﯾﺖ؛ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﺎﺋﯿﺪ؟

۱۳۹۳ آبان ۲۰, سه‌شنبه

پسر با پدر گفت روزی چنین چه کردید با مرز ِ ایرانزمین


پسر با پدر گفت روزی چنین
چه کردید با مرز ِ ایرانزمین
....
یکی دین گرفتید از تازیان
سپردید کشور به بیگانه گان
.....
همه هستی ِ نسل ِ ما باختید
به چنگال ِ ضحّاک انداختید
.....
به من ازتو زین خاک میراث کو
به جز مرگ و خون حرمت وپاس کو
.....
همه خانه داریم و بی خانه ایم
که در خانه ِ خود چو بیگانه ایم
.....
مرا زندگی کردن از یاد رفت
ترا مُلک و ناموس بر باد رفت
.....
چهل قرن فرهنگ و آیین ِ ما
در آتش شد از دین ِ ننگین ِ ما
.....
چه حس و چه روح و دلی داشتید
که دروازه بر دشمن افراشتید
.....
کنون بس ز گُلها سر انداختند
هم از مام ِ میهن قفس ساختند
.....
سر ِ عشق بر دار آویختند
به سینه بسی مرگ ِ دل ریختند
.....
شما خویش را عقل ِ کُل خوانده اید
ز دیوانگان هم عقب مانده اید
.....
به گیتی چو ما نیست دیوانه ای
که بر سر زند خاک ِ بیگانه ای
.....
نه امّا دگر ما چو ما نیستیم
بدانید ما چون شما نیستیم
.....
نتازند دیگر درین سرزمین
نگیرند ما را نفس بیش ازین
.....
که ما یادگاران ِ آهنگریم
مباد آنکه از حقّ ِ خود بگذریم
.....
شما آنچه کردید غم بود و درد
بدانید ما آن نخواهیم کرد
.....
بدانید ما دیده خواهیم شست
نیاکان ز تاریخ خواهیم جُست
.....
اجازه به کس کِی دهیم این زمان
که هندی بکارد درین باستان
.....
وزان پس بتازد به ما روز و شب
شبیخون بر آرَد وجب تا وجب
.....
ولایت کجا دست ِ باطل دهیم
به فرزند ِ خود نام ِ قاتل دهیم
.....
به آنان که جانی صفت زاده اند
به نابودی اجدادِ ما داده اند
.....
بسی تن عرب شد درین سال سی
ازین پس نجوییم جز پارسی
.....
نداریم اینباره حقّی چنان
که نابود سازیم آینده گان
.....
چگونه شویم اندرین غم سهیم
جگر گوشه گان را جهنّم دهیم
.....
مرا مادرم دوش در گوش گفت
که تا زنده هستی نبایست خُفت
.....
به یغما همه هستی ات برده اند
وزین بیش ناموس ات آزرده اند
.....
به مُلک ِ تو دشمن نوازی کنند
به نامِ خدا مُرده سازی کنند
.....
رد ِ قفل و زنجیر بر دست و پاست
کنون نازنین خانه شیطانسراست
.....
چنین گر بمانَد ترا آب و خاک
گریزد ز دستت تن و روح ِ پاک
.....
گلستانسرایت چو زندان شود
در آن حبس و کُشتار آسان شود
.....
چنانت بکوبند بر سر همی
نخیزد دگر زین سرا رستمی
.....
ازین بوم و برزن یکی آریا
نمانَد برای نمونه به جا
.....
ز میهن زبان ِ دری بر کَنند
عرب را کیان تاج بر سر زنند
.....
شبانگه شبیخون به حافظ برند
بجایش امامزاده بس گسترند
.....
ببندند دانشکده بیشمار
مساجد گشایند صد ها هزار
.....
همه ثروت ِ ملًی ِ خانه را
ببخشند دستان ِ بیگانه را
.....
بسی مُهر ِ باطل به آرَش کِشند
خِرَد خانه ها را به آتش کشند
.....
اگر هوش ات از تو گریزان شود
دو صد نسلِ بعد ازتو ویران شود
.....
نهان گردد آیین ِ مهر آوری
ز کشور گریزد همی داوری
.....
پسر را به مادر ستمگر کنند
پدر را چو فرزند پر پر کنند
.....
نشینند زان پس سر ِ هر گذر
به شمشیرِ تازی برآرند سر
.....
به هر کوچه میدان و منبر زنند
به دستور الله شان سر زنند
.....
بزودی چنین واعظان ِ لجن
اَلْا یران بنامند نام ِ وطن
.....
نگه کن سراپای ایرانزمین
چه آمد سر ِ پرچم ِ راستین
.....
کجا شد سرود ِ خوشاهنگ ِ ما
همه تازیانیست فرهنگ ِ ما
.....
به دلها دگر عشق تعطیل شد
به ما دین ِ بیگانه تحمیل شد
.....
بسی اسمها را ز مذهب زدند
بسی دُخت ِ کورش سمیّه شدند
.....
حکومت عرب شیخ و دولت عرب
بکارند تخم ِ عرب هر وجب
.....
چو خواهی که مانَد ز ایران نژاد
سر ِ شیخ بر دار باید نهاد
.....
وگر نه چنین بگذرد روزگار
که جایی نمانَد ز ما یادگار
.....
دریغ است ایران اَلْا یران شود
مَلَخ جای بلبل فراوان شود
.....
شما را چو نیست اختیاری به جان
نکارید فرزند در این جهان
.....
اگر من در آینده گشتم پدر
گذارم کمانگیر نام ِ پسر
.....
بخوانم به گوش ِ دلش پند ِ خویش
که گوید به نوبه به فرزندِ خویش
.....
که گر یک به یک تن به تن جان دهیم
از آن به که کشور به دزدان دهیم
.....
بیا دست در دست ِ یاران کنیم
وطن را سراسر گلستان کنیم

در ایران به نام اسلام زندگی را بر یک ملت هفتاد میلیونی تنگ کرده اند


در ایران به نام اسلام زندگی را بر یک ملت هفتاد میلیونی تنگ کرده اند و خامنه ای به نام اسلام ناب محمدی، نوکران خود را که زیر دست فیروزآبادی درنده پرورش یافته اند برای کشتار مردم به خیابان ها می فرستد و شنیع ترین اعمال را به نام اسلام ناب محمدی مرتکب می شوند. سال هاست که طالبان برای پیشبرد اسلام آدم می کشد. امیران کشورهای سنی حاشیه خلیج فارس برای پیشبرد کیش وهابی، زنان خود را به پستوها فرستاده اند و به نوعی دیگر خود را نایبان خدا می دانند.
در دارفور که خطرناکترین منطقه در روی کره خاکی است؛ اسلام گرایان در جنگ علیه آفریقای سیاه، با پشتیبانی دلارهای نفتی عربستان سعودی میلیونها انسان را آواره کرده، هر روز جان صدها انسان را می گیرند و کثیف ترین اعمال را به نام مذهب مرتکب می شوند که شرم آن به این زودی از پیشانی انسانیت پاک نخواهد شد.
چاره چیست؟ آیا قرار است که به این وضع ادامه دهیم؟ آیا قرار است باز هم در زمان تولد کودک، در گوشش اذان بگوئیم تا پایه دروغ را از همان آغاز در ذهن طفل بنیان گذاریم؟شنیده ایم که گفته اند: این اسلام حقیقی نیست. پس اسلام حقیقی کدام است؟ کجا باید اسلام ناب محمدی را جستجو کرد؟ در کجای جهان اسلام؟
یا نشانم دهید کجا می شود اسلام ناب را یافت تا من به کیش شما درآیم و یا به کیش من در آیید و به اذان گفتن در گوش نوزادان و کشت تخم دروغ خاتمه دهید تا دست خدا و نایبانش از جامعه ما کوتاه گردد!
همان گونه که اسلام با زور شمشیر بر ایران چیره شد، اکنون با کلاشنیکف و تانک و ترور می خواهند اسلام را در آفریقا تقویت کنند. آن کسانی که با شنیدن نقد در مورد خدا و مذهب رگ های گردنشان متورم می شود، بگویند سالهای 78،67 و88 خدای اسلام کجا بود که چشم خود را بر رفتار وحشیانه سگان حکومت آخوندی، شکنجه ها، کشتار ها و حتی تجاوز های جنسی بست؟
اگر روحانیون می خواهند مقام خود را به عنوان پیشوایان مذهبی حفظ کنند، دست از مداخله در سیاست کشور بردارند و بگذارند تا مردم خود در مورد آینده کشور خویش تصمیم بگیرند.در پناه توپ و تانک های روسی و پشتیبانی چینی؛ بعضی چنان افسار گسیخته اند که رأی رهبر را حکم خدا و بالاتر از خواست مردم می دانند!
کدام عقل سلیم می گوید سرنوشت یک ملت را بدست یک آخوند بسپارند؟ نتیجه آن خواهد شد که شد. آخوند خامنه ای رأی خود را بر رأی مردم مقدم می شمار. مگر تو کیستی که می خواهی سرنوشت یک ملت را رقم زنی؟ مگر در حوزه های علمیه نجف و قم، موادی به جز سفسطه در سخنوری می آموزید تا آیات قرآن را آنگونه که به نفع خود می دانید تفسیر کنید؟
ما در شیعی گری و امام گرایی از استدلال های مستدل در مورد مذهب شیعه و علاقه ایرانیان در ساختن بت های مذهبی مطلعیم، آنچه در اینجا به آن می افزاییم اینست که کدامین این امامان در درگیریهای اخیر به داد مردم رسیدند؟
اکنون رژیم آخوندی چنان از درون متلاشی شده که حتی خود آقایان هم تحمل سیاست های یکدیگر را ندارند و به جان هم افتاده اند.

ملت ایران مجبور است برای دستیابی به آزادی و تحقق یک جامعه قانونمند، مذهب را به پشت دیوارهای حوزه علمیه قم پس بفرستد و دست آخوندها را از سرنوشت کشور کوتاه کند و بار دیگر به طعم شیرین آزادی دست یابد.

۱۳۹۳ آبان ۱۹, دوشنبه

حماقت به این میگن


*حماقت به این میگن از صبح تا شب به عربها بد بگید و بعد برید دوبی‌ خریدکنید و برای رفتن به مکه تو نوبت باشید!
*حماقت به این میگن که از صبح تا شب از عربها بد بگین و تو هر مهمونی رقص عربی‌ کنید
*حماقت به این میگن که از صبح تا شب از عربها بد بگین اسم فرزندانتون رو اسم عربی
بگذارید!
*حماقت به این میگن از صبح تا شب از ترکها بد بگید و تابستونها برید ترکیه برای گردش!!
*حماقت به این میگن که از صبح تا شب به اخونده فحش میدید و از دزدی اونها شکایت می‌کنید و بعدش پول تو صندوق صدقات اونا می‌ریزید!!
حماقت به این میگن که از دین و حکومت اسلامی و ضدّ ایرانی‌ بودن این دولت شکایت کنی‌ بعد بری سینه و زنجیر بزنی‌ و برای گرفتن خوراک نذری ساعت‌ها تو صف بایستی و یخجال خونه را پر از خوراک نذری کنی‌ !
*حماقت به این میگن که از دین و حکومت اسلامی و ضد ایرانی‌ بودن این دولت شکایت می‌کنید اونوقت رو پشت بامها بجای جاوید ایران ، الله اکبر میگوید!!!
*حماقت به این میگن که فریاد نارضایتی شمااز جمهوری اسلامی فلک رو بلرزونه بعد برید تو انتخابات فرمایشی جمهوری اسلامی شرکت کنید و به یه آخوند رأی بدهید
*حماقت به این میگن که فریاد نارضایتی شمااز جمهوری اسلامی فلک رو بلرزونه بعد برای آزادی خودتون دنبال تفالههای جمهوری اسلامی با ارمانهای امام راحل باش
*حماقت به این میگن که فریاد نارضایتی شمااز جمهوری اسلامی فلک رو بلرزونه بعد برای آزادی خودتون دنبال تفالههای جمهوری اسلامی با ارمانهای امام راحل باشید!!
*حماقت به این میگن که همه این‌ها رو بدونی و بازم بخندی و فردا انجامش بدی مسلمان عزیز

زنده یاد میرزا جلیل محمدقلی‌زاده

زنده یاد میرزا جلیل محمدقلی‌زاده. زاده ۱۲۶۶ بنیان‌گذار روزنامه ملانصرالدین بود. انتشار این روزنامه مهم‌ترین کار فرهنگی او بود و بخاطر نوشتارهایی روشنفکرانه و اصلاح‌طلبانه بهمراه کارکنان و حتی فروشندگان آن باعث خشم و غضب مسلمانان شده و از جانب آنان تکفیر شد. محمدقلی‌زاده ناچار شد برای گریز از تعرض مسلمانان در محله گرجی‌نشین تفلیس اقامت کند. و از جانب چندین مرجع از قبیل آیت الله محمد کاظم خراسانی، آیت الله عبدالله مازندرانی، آیت الله ابوالحسن حسینی، آیت الله انصاری و آیت الله اردوبادی تکفیر و فتوای قتلش صادر شد. در میان اوراق و بایگانی شخصی‌ او نامهٔ یک مسلمان تندرو در ده قاسم‌کندی دیده می‌شود که محمدقلی‌زاده را با دشنام شدید تهدید به قتل و خونریزی کرده‌است.
او در شماره ۲۵ چاپ سال ۱۲۸۷، یعنی‌ بیش از ۱۰۰ سال پیش چنین می‌نویسد:
اگر با این نیروی مخرب جامعه و تاریخ کهن (یعنی‌ روحانیون) تسویه حساب نشود، خواه انقلاب مشروطه بشود یا نشود، این میکروبها می‌‌مانند، و من میترسم در آینده نزدیکی‌ چشم باز کنید و ببینید، هشتصد ملا یکجا خلق شده، ملا همه امور مملکت را بدست گرفته، همه ثروت شما را بر باد داده، شما را به امان خدا سپرده، افسارتان را به بیگانگان رها کرده!

جنتی: قرآن گفته بکش


خامنه ای خائن را بهتر بشناسید...


سند فرمان خامنه ای و کمیسیون سری سپاه برای ترور مخالفان


مصباح یزدی اگر کسی به مقدسات توهین کرد خونش را بریزید



به اسم کهریزک


۱۳۹۳ آبان ۱۸, یکشنبه

عجب خدائی

124000 پیامبر فرستاد,
به محمد به عنوان ختم پیامبران افتخار کرد.
اسلام را دین کامل خواند
قرآن را کاملترین کتاب معرفی کرد.
چه قسم هائی که در قرآن نخورد.
چه تهمت هائی که به ما نزد
چه تعریفها و قدرت نماهائی که از خود نکرد
جبرئیلی و عزرائیلی داشت
کسی که برای به ثمر رسیدن اسلام به همه حیله ها دست آویز شد
.
.
اما!!!!
اما این خدا با این شوکت و طمطراق با مرگ محمد, خاموش شد, انگار که اصلا نبود.
علی خلیفه اول مسلمین نشد, چیزی نگفت
اسلامش به گند کشیده شد و به 100 فرقه تقسیم شد, چیزی نگفت
حسینش را کشتند, چیزی نگفت
بیشه از هزار سال است که امام زمانش در چاه ها گیر کرده و سرگردان است, چیزی نمیگوید
قرآنش در فاضلابهای عربستان ریخته شد, چیزی نگفت.

۱۳۹۳ آبان ۱۷, شنبه

وقتی که یک بیشعور پیش نماز مردم باشه از این بیشتر انتظاری نیست

کاظم صدیقی٬ امام جمعه موقت تهران از مردم ایران خواسته مثل «اسرای کربلا» در برابر «گرسنگی» و «تحریم‌ها» مقاومت کرده و «تن به ذلت» ندهند.
صدیقی ایستادگی در برابر «تحریم‌ها» را یکی از «درس‌های عاشورا» دانسته که مردم ایران باید این درس را سرلوحه زندگی خود قرار دهند.
وی گفته همان‌طور که حضرت زینب در شهر کوفه حاضر به پذیرش کمک‌های غذایی مردم نشد٬ مردم ایران هم باید در برابر تحریم‌های بین‌المللی «گرسنگی‌ها» را تحمل کنند.
روحانیون و نظامیان حاکم بر ایران از همزمانی روز عاشورا و روز ۱۳ آبان نهایت بهره‌برداری تبلیغاتی را برده و آمریکا٬ اسرائیل و بریتانیا را «یزید زمان» معرفی کرده‌اند.
آنها با این شبیه‌سازی‌های تاریخی امیدوارند مردم ایران را با بسیاری از سیاست‌های جمهوری اسلامی به خصوص برنامه اتمی نظام همراه کنند.
با افزایش تحریم‌های بین‌المللی این دسته از روحانیون و نظامیان حتی مدعی شده‌اند که اگر مردم در برابر این تحریم‌ها ایستادگی کنند٬ امام دوازدهم شیعیان نیز ظهور خواهد کرد.