۱۳۹۵ فروردین ۱۲, پنجشنبه

بیانیه عفو بین الملل: محکومیت دوباره یوسف کاکه ممی به دلیل نامه به احمد شهید

حسین مرادی 
سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای اعلام کرد یوسف کاکه ممی، کشاورز کُرد زندانی در زندان مرکزی ارومیه که هم اکنون در حال گذراندن ۹ سال حبس خود بعد از دو دادگاه «نا عادلانه» می باشد، به دلیل نامه نگاری به گزارشگر ویژه سازمان ملل به پنج سال زندان اضافی محکوم شده است.
در این بیانیه آمده است: “یوسف کاکه ممی، ۳۸ ساله، در سال ۲۰۱۵ چندین بار به شعبه شش دفتر دادستانی برده شده و بدون حضور وکیل با اتهاماتی کاملا مختلف مورد سئوال قرار گرفته است. به او گفته اند به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «صحبت با رسانه ها و سازمان های بیگانه» محکوم شده و در مورد نامه ای که در مارس ۲۰۱۵ به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل نوشته و در آن انتقال اخیرش به یک مرکز بازداشت که توسط سپاه پاسداران اداره می شده و در آنجا مورد شکنجه و یا حداقل بدرفتاری قرار گرفته را توضیح داده، مورد بازخواست قرار گرفته است. وی همچنین در آوریل ۲۰۱۵ نیز به اداره اطلاعات ارومیه برده شده و در مورد این اتهامات مورد بازجویی قرار گرفته است. اما وقتی در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۶ به دادگاه برده شد، دریافت که دوباره با اتهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق همکاری با پژاک» محاکمه می شود. علی رغم این اتهام، قاضی نامه اش به گزارشگر ویژه سازمان ملل را به عنوان مدرک نشان داده و از او درباره همکاری با سازمان های حقوق بشری سئوال کرده است. این محکومیت اخیر به نظر می رسد در تلافی به ارتباط با مکانیسم حقوق بشری سازمان ملل صورت گرفته است. جلسه دادگاه تجدید نظر وی در ۱۶ آوریل ۲۰۱۶ در شعبه دوم دادگاه تجدید نظر ارومیه برگزار خواهد شد.”
یوسف کاکه ممی، شهروند مهابادی است که در سال ۱۳۸۶، بازداشت و به اتهام ارتباط و همکاری با پژاک، به ۹ سال زندان محکوم شد، وی هم اینک در بند ۱۲ زندان ارومیه مشغول گذراندن حبس است.
yusof-kakeh-mami

ابراهیم رشیدی بازداشت شد

حسین مرادی 
چهارشنبه ۱۱فروردین ماه، ابراهیم رشیدی (ساوالان) اهل مشکین‌شهر در میدان معلم این شهر از سوی ماموران امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.به گفته نزدیکان آقای رشیدی، ماموران امنیتی وابسته به اطلاعات نیروی انتظامی بوده اند.علت بازداشت وی مشخص نشده است.این شاعر و روزنامه نگار آذربایجانی در طول سال های گذشته چندین مرتبه از سوی نهادهای امنیتی بازداشت و در دادگاه های انقلاب به زندان محکوم گردیده بود.
ابراهیم رشیدی (ساوالان) عضویت در هیات تحریریه ماهنامه “بایرام” و هفته نامه توقیف شده “نوید آذربایجان” و وبلاگ نویس، مدرس زبان ترکی، عضو مؤسس سازمان غیر دولتی(NGO) “آذرتوپراق”‏،‏ عضو هیأت مؤسس و دبیر کانون فرهنگی”استاد شهریار” دانشگاه اورمیه، مدیر مسؤل نشریه دانشجویی “اولدوز”‏، سردبیر نشریه دانشجویی “بولوت” در دانشگاه اورمیه را در سوابق خود دارد.
ebrahim rashidi

آخرین وضعیت سعید ملک پور از متهمان جرایم سایبری

حسین مرادی 
دادستانی تهران در گفتگو با نزدیکان آقای ملک پور مدعی شده است، درخواست عفو، مرخصی و آزادی مشروط سعید ملک پور زندانی محکوم به حبس ابد و نیز هفت سال و نیم زندان را برای موافقت با اطلاعات سپاه پاسداران در میان گذاشته است، این نهاد امنیتی نیز مخالفت خود را با تمام درخواستهای آقای ملک پور برای عفو یا مرخصی اعلام داشته است.
خواهر سعید ملک پور با اعلام این خبر در مورد آخرین وضعیت حقوقی وی گفت: “همانطور که همیشه گفته ام سعید بی گناه است و سپاه پاسداران به جز اعترافات اجباری زمان بازجویی هیچ مدرکی ندارد. درخواست عفو و آزادی مشروط و یا حتی مرخصی او نیز توسط دادستانی به اطلاعات سپاه پاسداران ارجاع شده و سپاه با آنها مخالفت کرده است.”
این در حالی است که تلاش ها و درخواست خانم ملک پور از دولت کانادا نیز در خصوص کمک به این پرونده بی نتیجه مانده است.
خواهر این فارق التحصیل دانشگاه صنعتی شریف همچنین در ادامه گفتگو خواستار انتشار و رسانه ای شدن تلاش هایش شد و افزود: “خیلی امیدوار بودم که دولت جدید و لیبرال کانادا در این مورد به ما کمک خواهد کرد. به نخست وزیر کانادا آقای جاستین ترودو و وزیر امورخارجه آقای استفان دیون نامه نوشتم. دفتر آقای ترودو از من خواستند درخواست خود را به وزارت امور خارجه کانادا بدهم. آقای دیون هم بعد از سه ماه جواب من را داد. در این مورد اظهار تاسف کرده و طوری وانمود کردند که انگار هیچ اطلاعی از این پرونده ندارند و گفتند چون سعید شهروند کانادا نیست، ما کاری نمی توانیم بکنیم. این یک شوک برای من بود و اصلا چنین انتظاری نداشتم و هم اکنون دستم بسته است و نمی دانم از کجا باید درخواست کمک کنم.”
سعید ملک پور در مهرماه ۱۳۸۷ در تهران دستگیر شد و از سوی بخش سایبری سپاه پاسدارات به مدیریت سایت‌های پورنوگرافی فارسی‌زبان متهم شد. تبلیغ علیه نظام، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، ارتباط با گروه‌های معاند نظام و فساد فی الارض از جمله اتهاماتی بود که برای سعید ملک‌پور در نظر گرفته شد و در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی بابت آن اتهامات به اعدام بعلاوه هفت سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد، این حکم در دی ماه ۱۳۹۰ در دیوان عالی کشور تأیید شد و در ۲۷ بهمن ۱۳۹۰، برای اجرای احکام ارسال شد ولی بعدا با یک درجه تخفیف حکم اعدام به حبس ابد تبدیل شد.
سعید ملک پور طی نامه ای از درون زندان گفته است که از زمان بازداشت به مدت ۳۲۰ روز در حبس انفرادی، بدون ملاقات و بدون دسترسی به کتاب و روزنامه به سر برده و تنها یک جلد قرآن، یک مهر و یک بطری آب در اختیار داشته است و در تمام این مدت زیر فشار و شکنجه بوده است. پدر او در آخرین روزهای اسفند ۸۷ فوت کرده ولی حدود ۴۰ روز بعد در یک تماس تلفنی ۵ دقیقه‌ای از این امر مطلع شده است.
بازجویان با فشار و نیز طرح این مساله که فیلم‌های مصاحبه برای دریافت بودجه پروژه گرداب سپاه پاسدارات است و وعده آزادی با وثیقه او را راضی به اعتراف تلویزیونی کرده‌اند و پخش این اعترافات بدون پوشش صورت و در فاصله روز سوم تا هفتم درگذشت پدرش ضربه سختی به خانواده او وارد آورده است.
ملک‌پور همچنین گفته است در صورت بررسی پرونده توسط کارشناس کامپیوتر و اینترنت می‌تواند بی‌گناهی خود را ثابت کند.
saeid malekpoor

۱۳۹۵ فروردین ۱۱, چهارشنبه

زندانیان معترض همچنان در اعتصاب غذا

حسین مرادی
حسین رونقی ملکی و سعید رضوی فقیه دو زندانی عقیدتی و سیاسی بیمار در بند هفت زندان اوین به دلیل عدم رسیدگی به وضعیت درمانی‌شان به ترتیب در چهارمین و هفتمین روز اعتصاب غذای خود هستند. تا این لحظه به درخواست های آنان رسیدگی نشده است. “حسین از قبل از عید بدون هیچ درمان و دارو و اعزامی در زندان مریض احوال مانده است، برای آزادی یا مرخصی نوروزی‌اش هم هیچ اقدامی انجام نشده و به خانواده اش هم هیچ جوابی نمی دهند. حسین به صورت غیرقانونی در زندان است، حکم حسین در آن زمان متوقف شده بود و هم از طرف پزشکی قانونی عدم تحمل کیفر گرفته بود، و هم عفو گرفته بود و همچنین آزادی مشروط بر اساس مواد ۵۰۴ و ۲۹۷ داشت اما هیچ‌یک از آن‌ها اجرا نشد. این درحالی است که مسئولین زندان اوین نیز حسین را با تهدید و توهین، اذیت می کنند.”
همچنین آقایان ایرج حاتمی، فرید آزموده و بهزاد ترحمی از کارمندان سابق وزارت دفاع، سه زندانی امنیتی در زندان رجایی شهر کرج هستند که در اعتراض به انتقال آن‌ها از سالن ۱۲ زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر به بندهای مختلف عمومی، از پیش از نوروز در اعتصاب غذا هستند. مسئولین زندان رجایی شهر نسبت به خواسته آنان که بازگشت به سالن ۱۲ بر اساس اصل تفکیک جرایم است بی تفاوتی پیشه کرده اند.
شایان ذکر است امید رحمانی و رسول شکری، دو زندانی با اتهامات مالی که از سال ۹۰ در زندان ارومیه نگهداری می شوند و از روز یک‌شنبه ۲۳ اسفندماه در پی اعلام اعتصاب غذا به سلول انفرادی منتقل شده بودند، روز یکشنبه هفته جاری با وعده مساعد مسئولین برای رسیدگی به مشکلات اشان به اعتصاب غذای خود پایان داده و به بند منتقل شدند.
etesabe ghaza

۱۳۹۵ فروردین ۹, دوشنبه

دومین روز اعتصاب غذای حسین رونقی ملکی

حسین مرادی
حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس و زندانی بیمار زندان اوین که با وجود توصیه های پزشکان زندان و خارج از زندان و پزشکی قانونی باید بیرون از زندان تحت درمان قرار بگیرد، به دلیل کارشکنی در روند درمانش از دیروز ۷ فروردین دست به اعتصاب غذا زده است.
یکی از نزدیکان خانواده رونقی ملکی در این‌باره به گزارشگر هرانا گفت: “خانواده ملکی برای پیگیری کار حسین در دادستانی به تهران رفته اند و پدر حسین امروز اعلام کرده است در صورت ادامه این وضعیت وی نیز همراه پسرش دست به اعتصاب غذا خواهد زد.”
این منبع مطلع در مورد دلیل اعتصاب غذای حسین رونقی همچنین افزود: “حسین از قبل از عید بدون هیچ درمان و دارو و اعزامی در زندان مریض احوال مانده است، برای آزادی یا مرخصی نوروزی‌اش هم هیچ اقدامی انجام نشده و به خانواده اش هم هیچ جوابی نمی دهند. حسین به صورت غیرقانونی در زندان است، حکم حسین در آن زمان متوقف شده بود و هم از طرف پزشکی قانونی عدم تحمل کیفر گرفته بود، و هم عفو گرفته بود و همچنین آزادی مشروط بر اساس مواد ۵۰۴ و ۲۹۷ داشت اما هیچ‌یک از آن‌ها اجرا نشد. این درحالی است که مسئولین زندان اوین نیز حسین را با تهدید و توهین، اذیت می کنند.”
وی در مورد وضعیت بیماری های حسین رونقی در ادامه گفت: “برای مشکل کمر و مهره‌هایش باید تحت درمان و آزمایش ام‌آر‌آی قرار بگیرد، برای غلظت خونش هم باید تحت آزمایش و درمان قرار بگیرد، یکی از کلیه هایش را که در زندان از دست داد و آن یکی هم که کار دو کلیه را انجام می دهد، عفونت کرده و ورم دارد و با این روند تنها کلیه اش هم از دست می رود. با وجود این‌که تمامی مدارک به دادستانی ارائه شده است، اما هیچ اقدامی تاکنون صورت نگرفته است.”
لازم به ذکر است، این زندانی عقیدتی و بیمار زندان اوین روز چهارشنبه ۱۹ اسفند‍ به خاطر مشکل مهره ها و کمر، به مطب متخصص ارتوپد برده و بعد از معاینه به زندان انتقال داده شده بود.
«آنژین قلبی، مشکل کلیه، ورم صورت، خونریزی معده، غلظت خون، عفونت چشم، مشکل ریوی و تنفسی» از جمله مشکلات دیگری است که خانواده رونقی بر اساس آن درخواست صدور گواهی عدم امکان تحمل کیفر کرده‌اند.
پدر حسین رونقی ملکی پیش‌تر به گزارشگر هرانا گفته بود: “پسر من به دلیل بیماری ها و مشکلات جسمی فراوان و به دلیل کمبود امکانات پزشکی نباید در زندان بماند.”
حسین رونقی ملکی فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس، درتاریخ بیست و دوم آذر ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد.
شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب پس از گذشت ۱۰ ماه از بازداشت در بند دو-الف اوین، در تاریخ سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۹ او را به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. اتهامات او در دادگاه «عضویت در شبکه ایران پروکسی، توهین به رهبری و توهین به رئیس جمهوری» عنوان شد.
این حکم در شعبه‌ی ۵۴ دادگاه تجدید نظر تأیید شد و حسین رونقی پس از آن به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد.
این زندانی هم اینک بر خلاف اصل تفکیک جرائم، بدون رسیدگی پزشکی و در شرایط نامناسب در بند هفت زندان اوین محبوس است.

۱۳۹۵ فروردین ۷, شنبه

هشدار عفو بین الملل در مورد اعدام قریب الوقوع هیمن اورامی نژاد

حسین مرادی
سازمان عفو بین الملل خواستار توقف حکم اعدام کودک-مجرم هیمن اورامی نژاد شد که چندی پیش حکمش در دیوان عالی کشور تایید شده بود و به او اطلاع داده اند بعد از ۱۳ فروردین حکمش اجرا خواهد شد.
در بیانیه عفو بین الملل آمده است: “به هیمن اورامی نژاد، مرد جوان ایرانی در صف اعدام برای جرمی که در کودکی مرتکب شده، گفته شده است که به زودی بعد از ۱ آوریل وقتی که تعطیلات ۱۳ روزه سال نو ایران تمام می شود اعدام خواهد شد.”
در این بیانیه تاکید شده است: “هیمن اورامی نژاد در آگوست ۲۰۱۲ در سن ۱۷ بعد از یک دعوای منجر به فوت پسر دیگری از طریق چاقو زدن محاکمه و به اعدام محکوم شد. وی در آن زمان ۱۷ سال داشت و هم اکنون ۲۱ ساله و در زندان سنندج در غرب استان کردستان منتظر اعدام است. به او گفته شده است که به زودی بعد از ۱ آوریل وقتی که تعطیلات ۱۳ روزه سال نو ایران تمام می شود اعدام خواهد شد.”
سازمان عفو بین الملل ضمن «ناعادلانه خواندن دادگاه وی بدون حضور وکیل» و اشاره به اینکه اعتراف به قتل در حین بازجویی در پلیس آگاهی و احتمالا زیر شکنجه بوده است، خواستار توقف بلادرنگ این حکم شده است.

محمود بهشتی لنگرودی به زندان اوین بازگشت

حسین مرادی
محمودبهشتی لنگرودی سخنگوی پیشین کانون صنفی معلمان که در اعتراض به اجرای حکم ۹ سال حبس، در دادگاهی غیرعلنی و بدون حضورهیات منصفه، پس از انجام یک اعتصاب غذای ۲۱ روزه نیز به مرخصی آمده بود و روز پنج شنبه ۲۴ دی ماه سال گذشته، با درخواست تمدید مرخصی وی از سوی مسئولین زندان مخالفت شد و مجددا به اوین بازگشته بود.
او بیش از دو سال پیش از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به زندان محکوم شد.
حکم آقای بهشتی در خرداد ۱۳۹۲ اعلام شد و او همزمان در صفحه شخصی فیسبوک خود اعلام کرد: “آقای صلواتی حکمم را به من ابلاغ کرد. چهارسال زندان به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، یک سال زندان به اتهام تبلیغ علیه نظام.”
وی افزود: “با احتساب چهار سال حبس تعلیقی، جمعا می شود ۹ سال زندان، به همین راحتی.”
Mahmood Beheshti

۱۳۹۵ فروردین ۶, جمعه

محمد امین آگوشی به زندان تبریز منتقل شد

حسین مرادی
 محمد امین آگوشی که از زندان مرکزی زاهدان در مرخصی بسر می‌برد، در گفتگو با گزارشگر هرانا گفت: «پس از گذراندان۷ سال و ۸ ماه از دوران محکومیت خود، در تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ نامه ی انتقال به زندان تبریز را دریافت کرده و در تاریخ سوم فروردین برای گذراندن مابقی دوران محکومیت به زندان تبریز خود را معرفی کردم.»
محمد امین آگوشی در تاریخ اول مهرماه ٨۶ به اتهام جاسوسی و همکاری به نفع حکومت اقلیم کردستان بازداشت شد. ۷ ماه و ۲۰ روز در سلول های انفرادی قرارگاه رمضان وزارت اطلاعات واقع در شهرستان ارومیه جهت بازجویی بسر برد و پس از گدشت ۸ ماه از بازداشت خود با قرار وثیقه ی ۱۵۰ میلیون تومانی که از سوی شعبه ی ۲ بازپرسی دادسرای نظامی ارومیه توسط بازپرس پرونده آقای باغبان صادر شده بود، آزاد شد.
در اردیبهشت ماه سال ٨۶ با مراجعه به شعبه ی ۲ دادسرای نظامی شهرستان ارومیه به ریاست آقای حافظ غفاری و قاضی پرونده آقای صمیمی، تفهیم اتهام و به اتهام محارب متهم شناخته شد و به زندان مرکزی ارومیه انتقال داده شد. پس از گذراندان ۴ ماه در زندان مرکزی ارومیه بعد از ۵ جلسه تشکیل دادگاه به ریاست حافظ غفاری با توهین حکم اعدام از طریق تیرباران صادر و اعلام گردید.
با اعتراض به حکم صادر شده، پرونده برای دادرسی به دیوان عالی کشور شعبه ی ۳۱ به ریاست محمد سلیمی انتقال داده شد و حکم اعدام از طریق تیر باران به استناد ماده ۱۰۹ قانون اساسی تایید گردید.
در سال ۱۳۸۹ پرونده برای اعاده ی دادرسی باز و به دیوان عالی کشور شعبه ی ۳۱ فرستاده شد و حکم اعدام از طریق تیر باران به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری در تبعید تغییر پیدا کرد.
ایشان درمرداد ماه ۱۳۹۱ به زندان مرکزی زاهدان تبعید شده و بعد از یکسال موافقت دادستان دادسرای نظامی به مرخصی اعزام شد.
آقای آگوشی هم اکنون برای ادامه حبس خود را به زندان تبریز معرفی کرده است.
mohammad amin agooshi

۱۳۹۵ فروردین ۵, پنجشنبه

انتقاد دیده‌بان حقوق بشر از محدودیت حق انتخاب وکیل در ایران

حسین مرادی
این سازمان در گزارشی که روز چهارشنبه چهارم فروردین/ ۲۳ مارس در بیروت منتشر شده است، با اشاره به آیین جدید دادرسی کیفری که حق انتخاب وکیل مدافع را محدود می‌کند، از مقام‌های قضایی و قانون‌گذار در ایران خواسته است تا در این قانون تجدید نظر کنند.
از اول تیر ماه سال ۹۴، قانون تازه آیین دادرسی کیفری در ایران اجرا شده است. بر اساس این قانون، عموم زندانیان یا متهمان سیاسی که هنوز در مرحله‌ موسوم به «بازجویی‌های اولیه» هستند و پرونده‌شان به «دادگاه انقلاب» نرفته است، از حق معرفی «وکیل اختیاری» محروم‌اند.
سازمان دیده‌بان‏ حقوق بشر می‌گوید که ایران باید محدودیت‏‌هایی ‏را که برای دسترسی متهمان جرائم امنیتی به وکیل مدافع تعیین کرده است، از میان بردارد.
گزارش سازمان دیده‌‏بان‏ حقوق بشر بر اساس گفت‌و‌گو با وکیلان، زندانیان سیاسی، اعضای خانواده ‏زندانیان و منابع آشنا به پرونده‏‌های ‏زندانیان سیاسی و امنیت ملی تهیه و مستند‌سازی شده است: «سازمان دیده‌‏بان‏ حقوق بشر در طول سال گذشته مواردی را مستند کرده که در آن‌ها متهمان در طول مراحل تحقیقات مقدماتی از داشتن وکیل مدافع محروم شده‌اند یا تحت فشارهایی که از طرف مقام‌های قضایی بر آن‌ها وارد آمده،مجبور شده‌اند وکیل مدافع خود را تغییر دهند.»
سارا لی ویتسون، مسئول بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان دیده‏‌بان‏ حقوق بشر می‌گوید: «با وجود آن‌که ایران ادعا می‏‌کند آیین دادرسی کیفری جدید حقوق متهمان را بهبود بخشیده است، اما چنین تلاش‏‌هایی ‏بیهوده خواهد بود اگر اصلاحیه‏‌های ‏مجلس روند دادرسی قضایی عادلانه را تضعیف کند.»
او از مجلس دهم در ایران خواسته است اطمینان حاصل کند که آیین دادرسی کیفری واقعا گامی به جلو باشد، نه اینکه حقوق شهروندان کشور را بیش از پیش به عقب باز گرداند.
مسئول بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان دیده‌بان حقوق بشر همچنین می‌گوید: «داشتن دسترسی به وکیل منتخب خود شخص، اقدام محافظتی بسیار مهمی است که اجرای یک محاکمه عادلانه را در ایران تضمین می‌کند. ایران باید فورا وجود این مقررات مشکل‌آفرین در قانون را بپذیرد و با سوء استفاده‌‏هایی ‏که در سیستم قضایی این کشور انجام می‌شود، برخورد کند.»
بر اساس آیین جدید دادرسی کیفری در ایران که دو سال پیش به تصویب رسید (پیش از اصلاحیه مجلس)، بنا بود متهمان بتوانند‌ در مرحله تحقیقات مقدماتی وکیلی برای خود انتخاب کنند، مگر افراد متهم به جرائم مرتبط با امنیت ملی‏ که در این مورد دسترسی به وکیل می‏‌توانست تا یک هفته به تأخیر بیافتد. ماده ۱۹۰ آیین دادرسی کیفری مقرر می‏‌کرد که «سلب حق همراه داشتن وکیل یا عدم تفهیم این حق به متهم، موجب بی‌اعتباری تحقیقات می‌شود.»
سه روز پیش از آن‌که این قانون به اجرا گذارده شود اما مجلس شورای اسلامی، اصلاحیه جدیدی تصویب کرد که در آن حق افراد متهم به جرائم امنیت ملی بیش از پیش محدود شد: اصلاحیه ماده ۴۸ اکنون ملزم می‌‏دارد که افراد متهم به مجموعه‌ای از تخلفات به‌خصوص، باید وکیل مدافع خود را از میان فهرستی انتخاب کنند که به تایید رییس قوه قضاییه رسیده است. این تخلف‌ها شامل جرائم امنیت ملی، جرائم سیاسی یا رسانه‏‌ای و همچنین مواردی می‏‌شود که مجازت اعدام، حبس ابد یا قصاص به همراه داشته باشند.
کانون وکلای ایران در نامه سرگشاده‌ای به حسن روحانی، رییس‌جمهوری ایران، مخالفت خود را با این اصلاحیه اعلام کردند و از او خواستند اقدام‌های لازم را در جهت بازنگری در این قانون انجام دهد.
به گفته سازمان دیده‌بان حقوق بشر این اصلاحیه‏ ‏جدید از مقرراتی که در آیین دادرسی وجود دارد (به عنوان نمونه این مورد که اطلاعات به دست آمده از متهم در غیاب وکیل بی‌اعتبار است)، عدول کرده و در عوض سلسله‌ای از اقدامات تنبیهی را تجویز می‏‌کند. این در حالی است که قوه قضاییه همچنان قرار است فهرست وکیلانی را که از قبل و بر اساس قانون جدید تأیید شده‌‏اند،‏ اعلام کند.
با وجود این‌که در حال حاضر چنین فهرستی وجود ندارد، مقام‌های قضایی با استناد به آیین‌نامه جدید از قبول وکیلانی که زندانیان یا خانواده‏‌های ‏آن‌ها تعیین می‌کنند، امتناع می‏‌ورزند.
چندین وکیل که برخی از آن‌ها از ترس انتقام‌جویی خواسته‏‌اند‏ نام‌شان فاش نشود، به سازمان دیده‌‏بان‏ حقوق بشر گفته‌اند که از اصلاحیه مجلس ناامید و ناخرسندند. آن‌ها گفته‌اند در موارد فراوانی که به اتهام‌های مربوط به امنیت ملی مربوط می‏‌شوند، دفتر دادستانی به آن‌ها اجازه نداده موکلان خود را در طی مرحله تحقیقات اولیه ملاقات کنند.
آن‌ها همچنین گفته‌اند که اگر‌چه چندین درخواست برای دفتر دادستانی فرستاده‌اند‏، مقام‌های قضایی از صدور اجازه ملاقات آن‌ها با موکلان‌شان که در بازداشت بوده‌اند امتناع کرده‌اند‏ و امکان دسترسی آن‌ها به پرونده را هم فراهم نکرده‌اند.
فقدان فهرست وکیلان مجاز به عنوان توجیهی برای این اقدامات مطرح شده‏‌اند‏.
در گزارش دیده‌بان حقوق بشر به گفته‌های صلاح فلاح، وکیلی که وکالت نزار زاکا، شهروند لبنانی دستگیر شده در ایران را بر عهده دارد هم اشاره شده است. شعبه یک دفتر دادستانی در زندان اوین به او اجازه نداده با موکلش ملاقات کند: «من اوراق مربوط را دو ماه پیش به آن‌ها تحویل داده‌‏ام و تا این لحظه خبری از آن‌ها دریافت نکرده‌‏ام. من تنها درخواستم این است که بتوانم بر اساس قانون با موکل خود ملاقات کنم.»
منابع نزدیک به خانواده زاکا به سازمان دیده‌‏بان‏ حقوق بشر گفته‌اند که او در بند ۲ – الف زندان اوین زندانی است که زیر نظر سپاه پاسداران اداره می‌‏شود. اتهامات او هنوز به طور دقیق برای خانواده‌‏اش مشخص نیست.
محمود علیزاده طباطبایی هم که در حال حاضر وکالت چندین روزنامه‌نگار را بر عهده دارد که با اتهام‌های امنیتی روبه‌رو هستند، گفته است از زمانی که آیین جدید دادرسی کیفری به اجرا در‌آمده، به پرونده موکلانش در مراحل تحقیقات مقدماتی، دسترسی نداشته‌ است. او به طور مشخص خواهان مطالعه پرونده‏ ‏روزنامه‌نگاران، داود اسدی، احسان مازندرانی و عیسی سحرخیز و نیز شهروندان ایرانی-‌آمریکایی، ‏سیامک و باقر نمازی بوده است که همگی در زندان اوین در بازداشت به سر می‏‌برند.
سازمان دیده‌‏بان‏ حقوق بشر همچنین باخبر شده است که مقام‌های شعبه دو دادستانی به وکیل اسماعیل عبدی، دبیر‌کل انجمن آموزگاران، اجازه نداده‌‏اند‏ در مرحله تحقیقات مقدماتی با او ملاقات کند و به پرونده‌اش دسترسی داشته باشد. شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، اسماعیل عبدی را اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «تجمع و توطئه علیه امنیت ملی» به شش سال حبس محکوم کرده است.
چندین زندانی سیاسی هم گفته‌اند که‏ قاضی ابوالقاسم صلواتی از شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، از پذیرفتن وکیلان آن‌ها امتناع کرده یا این‌که آن‌ها را وادار کرده که بدون وجود هیچ‌گونه دلیل قانونی‌ای، وکیل جدیدی انتخاب کنند.
آرش صادقی، فعال سابق دانشجویی که به اتهام «تجمع و توطئه به قصد اخلال در امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شده است هم به سازمان دیده‏‌بان‏ حقوق بشر گفته است: «هنگامی که در زندان اوین زندانی شدم، خانواده‌ام پیمان حاج محمود عطار را به عنوان وکیل مدافع من انتخاب کردند، اما مقام‌های شعبه دو دفتر دادستانی از پذیرش او امتناع کردند و صحت مدارکش را مورد سوال قرار دادند. آن‌ها او را تهدید کردند که به دلیل جعل مدرک، تحت تعقیب قانونی قرار خواهد گرفت.»
خانواده صادقی پس از عطار، امیر رئیسیان را به عنوان وکیل فرزندشان معرفی کرده‌اند و او چندین بار سعی کرده تا به پرونده آرش دسترسی پیدا کند، اما درخواست‌های او را رد کرده‌اند: «پس از آزادی از زندان به قید وثیقه، خودم به دادگاه مراجعه کردم و از قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ درخواست کردم به وکیلم اجازه دهد پیش از محاکمه پرونده مرا مطالعه کند. اما او به من گفت که بر اساس آیین جدید دادرسی، من یا می‏‌توانم وکیلی را انتخاب کنم که دادگاه تعیین می‌کند یا این‌که خودم باید مسئولیت دفاع از خودم را بر عهده بگیرم.»
بر اساس قوانین بین‌المللی حق دسترسی به وکیل برای همه متهمان حقی تضمین شده است و متهم باید در تمامی مراحل دادرسی به وکیل دسترسی داشته باشد.
ماده ۱۴میثاق‌نامه بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هم که به تصویب ایران نیز رسیده است، می‌گوید که هر کس به ارتکاب جرمی متهم شود، حق دارد از طریق ارتباط با وکیل منتخب خود و با داشتن وقت و تسهیلات کافی، برای تهیه دفاعیه خود و ارتباط با وکیلش، به دفاع از خود بپردازد.»
گزارش جدید سازمان دیده‌بان حقوق بشر همچنین خبر از ادامه شکنجه مداوم زندانیان در ایران داده است: «دادگاه‏‌های ‏انقلاب از اعتراف‌هایی که تحت شکنجه به دست می‌آیند به عنوان مدرک و شاهد در دادگاه استفاده می‏‌کنند. در نتیجه داشتنِ حقِ دسترسی به وکیل از زمان دستگیری، ممکن است بتواند از متهم در برابر بدرفتاری در طول دوران بازداشت محافظت کند.»
از سوی دیگر به گفته دیده‌بان حقوق بشر، مقام‌های قضایی به اتهام‌های مربوط به بدرفتاری با زندانیان رسیدگی نکرده‌اند و در این‌باره تحقیق نشده است.
ghove ghazaeeiyeh

گزارش یک روز زندگی در اوین

حسین مرادی
حسین رفیعی، عضو زندانی شورای فعالان ملی مذهبی، در گزارشی، یک روز زندگی خود را در در بند هشت زندان اوین توصیف کرده است. “ساعت ۶/۵ صبح، بیدار باش، با صدای بلندگو: “به دستور افسرنگهبان محترم بیدار باش اعلام می شود”. چراغهای اتاقها و راهرو روشن می شود.”
متن کامل نامه آقای رفیعی را در ادامه بخوانید:
«ساعت ۶/۵ صبح، بیدار باش، با صدای بلندگو: “به دستور افسرنگهبان محترم بیدار باش اعلام می شود”. چراغهای اتاقها و راهرو روشن می شود. ساعت ۱۰ شب که خاموشی اعلام شده، چراغ های اصلی خاموش می شوند. چند چراغ کم نور در راهرو و سرویس ها و “چراغ خانه” (آشپزخانه) روشن هستند که اگر کسی احتیاجی داشت، بتواند از این ها استفاده کند. در اتاق ما ۴ تخت سه نفره هست و ۵ نفر “کف خواب” که هر شب موقع خواب وسایل خواب خود را که یکی – دو تا پتو هستند و یک بالشت کف اتاق پهن می کنند و صبح آنها را جمع می کنند و در گوشه اتاق فضایی برای انبار کردن این وسایل وجود دارد.
حدود ساعت ۷ بلندگو اعلام می کند که “درب هواخوری باز است” هر سالن یک میز page دارد که بلندگو در آنجا مستقر است و pager پشت میز آماده ی page کردن پیام هاست. از ۷ تا ۷/۵ زمان هواخوری قبل از “آمار” است. ساعت ۷/۵ بلندگو “اعلام آمار” می کند. آمار یعنی اینکه نماینده افسر نگهبان شخصا می آید و شمار زندانیان در هر اتاق را کنترل می کند که کم و زیاد نشده باشند و با آمار مسئول سالن “وکیل سالن” هم خوانی داشته باشد. از ساعت ۷/۵ صبح، زمان آمار اعلام می شود و آنها که تخت دارند، روی تخت و کف خواب با ردیف های سه تایی منتظر می مانند تا نماینده افسر نگهبان با حضور “وکیل سالن” بیایند و آمار بگیرند.
پس از گرفتن آمار ساکنین اتاق صبحانه می خورند. هر چند نفر با هم “هم خرج” هستند و عده ای هم تنهایی. هر فرد یک فلاکس دارد که “زحمتکش” اتاق ساعت ۵ صبح آنها را از آب جوش پر می کند و به هر کس می دهد تا پس از بیدارباش در فلاکس چای دم کند و در موقع صرف صبحانه چای آماده باشد. دم کشیده باشد.
پس از صرف صبحانه ساعت ۸ که تلفن ها فعال می شوند، چند دقیقه به دخی زنگ می زنم و از سلامتی هم مطلع می شویم. اگر قرار باشد با دوست دیگری احوالپرسی کنم، می کنم. از حدود ۸:۱۰ به هواخوری می روم تا قدم بزنم. در هواخوری گاهی دوستی سرو کله اش پیدا می شود تا ضمن قدم زدن باهم هم صحبت شویم و راجع به هر چیزی سخن می رود. نزدیک ساعت ۹ به کتابخانه می روم. کتابخانه محل کوچکی است. ۱۴ صندلی و سه میز بیشتر ندارد. تا ساعت ۱۲ که کتابخانه تعطیل می شود می شود، مشغول خواندن و نوشتن هستم. ساعت دوازده که به اتاق برمی گردم معمولا وقت نماز است.
پس از نماز باید منتظر ناهار شد. ناهار نزدیک ساعت ۱/۵ بعد ازظهر می آید. غذای رسمی دولتی زندان زیاد ماکول نیست. مواد پروتئینی برخلاف آئین نامه زندان ها ندارد. ولی یک رستورانی بخش خصوصی که پارتی داشته در داخل زندان تاسیس کرده که چند نوع غذا بیشتر ندارد و عمدتا غذاهایش مرغی است. پس از صرف ناهار، حدود یک ساعتی می خوابم. اتاق بسیار شلوغ است ولی رئیس اتاق چون خودش هم اهل خواب بعد ازظهر است از ساغت ۳ تا ۴/۵ “خاموشی” اعلام می کند و هم اتاقی ها مراعات می کنند. از ساعت ۵ مشغول آماده شدن برای زدن تلفن به دخی و گاهی هم به وکیل می شوم.
پس از نماز که در زمستان زودتر مغرب می شود، آماده رفتن به کتابخانه می شوم که از ۶ تا ۸ بعدازظهر باز است. ساعت ۸ شب به اتاق برمی گردم که وقت شلوغی آن است. همه سریال های فارسی نگاه می کنند و با هم صحبت می کنند. ساعت ۸/۵ اخبار نگاه می کنیم و از حدود ۹ سریال ها باز شروع می شود و ساعت ۱۰ خاموشی اعلام می شود که باید صدای تلویزیون قطع شود ولی تصویر آن مجاز است. از ساعت ۱۰ شب وقت مطالعه من شروع می شود.
یک چراغ مطالعه دارم که اهدایی دوست عزیزم آقا مصطفی عبدی درویش فرهیخته گنابادی است. این چراغ مطالعه مایه سرگرمی و نجات من شده است. چون بعد از ساعت ۱۰ شب سکوت در اتاق حکمفرما می شود. چندین ساعت مطالعه می کنم تا خوابم بیاید و سپس می خوابم. اگر این چراغ نبود مصیبت داشتم. چون شب که بیدار می شوم معمولا خوابم نمی برد و باید مدتی مطالعه کنم تا خواب مرا دریابد. من با مطالعه ، نوشتن و صحبت با دوستان خود را مشغول می کنم.»
rafiei

۱۳۹۵ فروردین ۳, سه‌شنبه

گزارشی اجمالی از آخرین وضعیت زندانیان سنی‌ مذهب زندان رجایی‌شهر

حسین مرادی
بیش از ۷۰ زندانی سنی مذهب در زندان رجایی شهر کرج نگهداری میشوند، این زندانیان عمدتا متعلق به مناطق غربی کشور هستند که کیلومترها دورتر از محل سکونت خود به اتهامات امنیتی یا سیاسی در قالب تبعید ذیل اتهام محاربه در این زندان نگهداری میشوند.
در مدتی که زندانیان سنی‌مذهب در زندان رجایی‌شهر نگهداری می شوند، هیچ‌گونه عفو و آزادی مشروط، عفو موردی و مناسبتی شامل حال آن‌ها نشده است و هیچ‌یک از این ۷۰ زندانی ولو با محکومیت های کوتاه مدت حتی برای یک بار به مرخصی اعزام نشده اند.
این زندانیان از مشکلات مضاعفی نسبت به بسیاری دیگر از محبوسان در رجایی شهر رنج می برند، در آخرین مورد به هرانا گزارش شده است “چند ماهی است که دوتن از این زندانیان به نام تیمور نادری‌زاده و پسرش را از یکدیگر جدا کرده اند و اجازه ملاقات به آن‌ها داده نمی شود.” تمام زندانیان اهل سنت زندان رجایی شهر از مناطق غربی کشور هستند. به عنوان مثال سنندج با ۵۲۰ کیلومتر فاصله تا این زندان جزء نزدیکترین شهرها محسوب می شود و خانواده های این زندانیان با طی این مسافت های طولانی تنها ماهی یکبار از ملاقات حضوری به مدت بیست دقیقه برخوردارند.
این زندانیان پیرو مذاهب مختلف اهل سنت از سوی دستگاه قضاییه با اتهاماتی نظیر اقدام علیه امنیت ملی”، “تبلیغ علیه نظام”، “عضویت در گروه‌های سلفی”، “افساد فی‌الارض” و “محاربه” به اعدام محکوم شده اند و درباره جزئیات و فعالیت های آنان از سوی مسئولین و ارگان های قضایی شفاف‌سازی نشده است.
اکثر این زندانیان در سال‌های ۸۸ تا ۹۰ در کُردستان توسط مأموران وزرات اطلاعات یا اطلاعات سپاه بازداشت شده و پیش از محاکمه، بدون دسترسی به وکیل و یا ارتباط با خانواده، برای چندین ماه در سلول انفرادی نگهداری می‌شده‌اند، این نگرانی وجود دارد که آنها در این دوران شکنجه شده و یا مورد بدرفتاری قرار گرفته‌اند.
بر اساس اطلاعاتی که در اختیار هرانا قرار گرفته، اکثر متهمین اتهام شرکت در مبارزات مسلحانه، ترور یا بمب گذاری را رد کرده و گفته اند تنها به دلیل اعتقادات خود و فعالیت‌هایی همچون شرکت در جلسات مذهبی و پخش مطالب مذهبی دستگیر شده‌اند.
بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل در گزارش سالانه این سازمان از نقض حقوق بشر در ایران، نسبت به وضعیت اهل سنت و زندانیان پیرو این مذهب در زندانهای ایران ابراز نگرانی کرد و بطور مشخص به شهرام احمدی، یکی از این زندانیان پرداخت.
دبیرکل در گزارش خود گفت “شهرام احمدی یک فعال أهل تسنن است که فعالیتش پخش کتاب و شبنامه های مذهب تسنن بوده است. او در سال ٢٠١۵ به اتهام وابستگی به گروهی که مسول ترور محمد شیخ الاسلام امام جمعه سنندج بود، به اعدام محکوم شد. این در حالی است که وی پنج ماه قبل أز ترور شیخ الاسلام به زندان افتاده بود.”
گفتنی است که دست کم یک زندانی در این لیست به نام برزان نصرالله زاده در زمان دستگیری کمتر از هیجده سال داشته است.
اسامی برخی از زندانیان سنی‌مذهب بند هفت سالن ۲۱ زندان رجایی شهر که عمدتا دارای محکومیت های ۵ تا ۲۰ سال حبس هستند عبارت است از “خسرو شرفی پور، برهان اصغریان، کامبیز عباسی، صالح عادلی، هیوا عثمانی، اسماعیل بوکانی، هیوا بوکانی، فواد بابایی، فیروز حمیدی، انور خضری، داود عبداللهی، علی کرمی، فرهاد، سلیمی، جمشید پیروتی، شورش آینه بوکانی، سلیمان پیروتی، امین تالشی، کامران عراقی، مسلم کوردی، نامق دلدل، قاسم ابسته، خسرو بشارت، کامران شیخه، عثمان قدرت، فرزاد حسینی، یاسر شرفی پور، واحد شرفی پور، عرفان نادری زاده، رحمت خوش خواه، شورش کریکار و والی حسن شویلان.”
اسامی ۲۷ تن از زندانیان سنی‌مذهب محکوم به اعدام این زندان که گفته می شود حکم آنها از سوی دیوان عالی کشور نیز تأیید شده و اکنون در سالن ۱۰ بند ۴ به سر می برند عبارت است از “ﮐﺎﻭﻩ ﻭﯾﺴﯽ، ﺑﻬﺮﻭﺯ ﺷﺎﻧﻈﺮﯼ، ﻃﺎﻟﺐ ﻣﻠﮑﯽ، ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣﻤﺪﯼ، ﮐﺎﻭﻩ ﺷﺮﯾﻔﯽ، ﺁﺭﺵ ﺷﺮﯾﻔﯽ، ﻭﺭﯾﺎ ﻗﺎﺩﺭﯼ ﻓﺮﺩ، ﮐﯿﻮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻨﯽ ﻓﺮﺩ، ﺑﺮﺯﺍﻥ ﻧﺼﺮﺍﻟﻠﻪ ﺯﺍﺩﻩ، ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﻣﺎﺷﺘﯽ، ﭘﻮﺭﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪﯼ، ﺍﺣﻤﺪ ﻧﺼﯿﺮﯼ، ﺍﺩﺭﯾﺲ ﻧﻌﻤﺘﯽ، ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻫﻨﺮﺟﻮ، ﺳﯿﺪ ﺷﺎﻫﻮ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻤﯽ، ﻣﺤﻤﺪ ﯾﺎﻭﺭ ﺭﺣﯿﻤﯽ، ﺑﻬﻤﻦ ﺭﺣﯿﻤﯽ، ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺭﺣﯿﻤﯽ، ﻣﺤﻤﺪ ﻏﺮﯾﺒﯽ، ﻓﺮﺷﯿﺪ ﻧﺎﺻﺮﯼ، ﻣﺤﻤﺪﮐﯿﻮﺍﻥ ﮐﺮﯾﻤﯽ، ﺍﻣﺠﺪ ﺻﺎﻟﺤﯽ، ﺍﻣﯿﺪ ﭘﯿﻮﻧﺪ، ﻋﻠﯽ ﻣﺠﺎﻫﺪﯼ، ﺣﮑﻤﺖ ﺷﺮﯾﻔﯽ، ﻋﻤﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻬﯽ و ﺍﻣﯿﺪ ﻣﺤﻤﻮﺩﯼ”
zendaniyan-sunni

بازداشت آرش مکری توسط وزارت اطلاعات

حسین مرادی
آرش مکری فرزند سعید، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز در روز ششم روز اسفند ماه در منزلش توسط ماموران اطلاعات سپاه مهاباد دستگیر شد.
گفتنی است که دو خودرو متعلق به نیروهای اطلاعات سپاه و بدون داشتن حکم قضایی او را بازداشت کرده اند.
ماموران اطلاعات سپاه بدون ارائه حکم قضایی پس از بازداشت آقای مکری اقدام به تفتیش منزل و ضبط اموال وی از قبیل لپ تاپ، گوشی های همراه٬ فلش مموری و بخشی از کتاب های کُردی او کردند.
لازم به ذکر است طی ماه های اخیر اطلاعات سپاه دوبار “آرش مکری” را احضار نموده و ایشان را با متهم کردم به ارتباط با یکی از احزاب کرد مخالف جمهوری اسلامی مورد بازجویی قرار داده بود.
از زمان بازداشت آقای مکری، خانواده وی مکررا از اداره اطلاعات مهاباد جویای سرنوشت فرزند خود شده اند با اینحال تاکنون هیچ اطلاعاتی از سرنوشت وی در اختیار خانواده قرار نگرفته است.
حمید مکری برادر آرش در این رابطه می گوید: “برادرم را در حالی بازداشت کردند که حتی اجازه صحبت کردن به او ندادند و بدون حکم قضای به نقطه نامعلومی منتقل شده است”.
arash mokri

۱۳۹۵ فروردین ۲, دوشنبه

انتقال دو زندانی به زندان مرکزی زاهدان

حسین مرادی
روز جمعه ۲۸ اسفند «مولوی امان الله بلوچی» و «حافظ عبدالرحیم کوهی» دو شهروند بلوچ از بازداشتگاه وزارت اطلاعات به زندان مرکزی زاهدان منتقل شدند.این دو زندانی که از توسط سپاه بازداشت شده اند با اتهامات امنیتی “ترور و بمبگذاری” رو به رو شده اند که از سوی خانواده ها در مورد نحوه بازداشت و “اخذ اعترافات اجباری” از آنها “ابراز نگرانی” صورت گرفته است.
مولوی عبدالله پارسا دیگر روحانی اهل سنت که ماموران سپاه در تاریخ ۲۸ آبان هنگامی که دو روحانی دیگر را بازداشت کردند بخاطر عدم حضور در محل سکونت خود بازداشت نشد.
وی بازداشت شدگان را “بی گناه خوانده که هیچ گونه مدرکی بر علیه آنها وجود ندارد” و علت بازداشت و پرونده سازی های “بی دلیل” بر علیه آنها را “مبهم” دانسته بود.
این دو زندانی از داشتن وکیل محروم بوده و دادگاه های مبدئی آنها بدون داشتن وکیل بوده است.
حافظ عبدالرحیم کوهی که مدرس مکتب دینی است تا پیش از انتقال به زندان زاهدان با گذشت نزدیک به ۴ ماه هیچ گونه تماسی با خانواده خود نداشته است.
bazdasht rohani dar shahr sarbaz

کانون صنفی معلمان ایران (تهران) خواهان آزادی رسول بداقی شد

حسین مرادی
متن کامل بیانیه کانون صنفی معلمان پیرامون «تأیید حکم محکومیت رسول بداقی در دادگاه تجدیدنظر» عینا در پی می آید:
در حالی در آستانه سال نو حکم سه سال حبس تعزیری رسول بداقی از سوی شعبه تجدیدنظر تأیید شد که جامعه معلمان ایران در انتظار آزادی او از زندان پس از حدود شش سال و هشت ماه حبس بدون یک روز مرخصی بود
اگرچه رسول بداقی طی این سال‌ها بامتانت و بزرگواری از دردهای خود و مشکلات جسمی و محرومیت‌هایش به خاطر تأکید بر اهداف صنفی حرفی نمی‌زند، اما مسئولان پرونده وی نیک می‌دانند که فشارهای ناشی از این سال‌ها چه مشکلاتی را برای رسول به وجود آورده است تا جایی که امروز چشم‌چپ وی با مشکل عدم بینایی تا پنجاه‌درصد روبروست.
اگر خانواده رسول بداقی بدترین شرایط را باشرافت تمام تحمل کرده‌اند به خاطر این است که همه نیک می‌دانند رسول درراهی قدم گذاشته است که هدفش چیزی جز بهبود وضعیت آموزش کودکان این سرزمین و حفظ کرامت و منزلت معلمان نیست. اینک ما و همکارانمان در سراسر ایران با این پرسش روبرو شده‌ایم که این مطالبات رسول که مطالبات ما نیز هست چه خطری برای جامعه دارد که رسول باید سه سال دیگر نیز در زندان و دور از همسر و فرزندان خود بماند؟
کانون صنفی معلمان ایران ضمن اعتراض به این حکم ناعادلانه، خواهان لغو آن است و به مسئولان توصیه می‌کند بجای صدور چنین احکامی، اجرای خواسته‌ها و مطالبات معلمان در راستای بهبود آموزش‌وپرورش کشور و ارتقای وضعیت منزلت و معیشت معلمان را در دستور کار قرار دهد پیش از آنکه خروجی‌های این سیستم نابسامان، تمامی معیارهای اخلاقی، فرهنگی و تربیتی این کشور را فروپاشد و آمارهای طلاق، جرم و جنایت، بزهکاری و فسادهای اجتماعی بیش از این بالا رود.
بی‌تردید رسول بداقی در راستای بهبود شرایط آموزش و جامعه گام برداشته است ما از تمامی مسئولین می‌خواهیم پیش از آنکه رسول به خاطر مشکلات زندان بینایی‌اش را از دست دهد شرایط لازم برای آزادی او دست‌کم برای درمان پزشکی مهیا نمایند.
کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
۱۳۹۴/۱۲/۲۸
rasoul badaghi

۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه

تنها راهکار باقیمانده پرونده والی درودی

حسین مرادی
با توجه به دوبار مخالفت مسئولین قضایی با درخواست عفو «والی درودی»، زندانی سیاسی که بیستمین سال حبس خود را سپری میکند، «کمیسیون عفو موردی» تنها راهکار باقیمانده در پرونده این زنداتی است که با وجود درخواست این مورد توسط وکیل زندانی، هنوز اقدامی صورت نداده است. والی درودی زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد پس از گذراندن بیست سال حبس از مدت محکومیت خود بعنوان آخرین راهکار باقیمانده درخواستی را در کمیسیون عفو موردی مطرح نموده که تا کنون به آن رسیدگی صورت نگرفته است.
“تنها راهکار باقیمانده در پرونده آقای درودی که در بیستمین سال حبس خود در تبعید در شرایط نامساعدی بسر می برد و تا کنون دو مرتبه با درخواست عفو و بخشش وی مخالفت شده، کمسیون عفو موردی است که باید موافقتش را به اطلاع ریاست قوه قضاییه برای اخذ تایید نهایی برساند.” وی اضافه کرد “این مورد نیز توسط وکیل ایشان درخواست شده است که همچنان روی آن اقدامی از سوی قوه قضائیه صورت نگرفته.”
گفتنی است که کمیسیون عفو و بخشودگی در استان یزد در سال گذشته با عفو والی درودی موافقت کرده بود اما این موافقت پس از ارجاع به نهادهای ذیربط در تهران، با مخالفت روبرو شد.
در قوانین جاری، عفو به دو شکل عمومی و موردی تفکیک میشود، عفو عمومی طبق شرایط مرسوم در دستورالعمل عفو و با پیشنهاد رییس قوه قضاییه به رهبری صورت می گیرد . گاهی هم عفو به صورت موردی اتفاق می‌افتد که گفته میشود اساس آن بر رفتار و کردار زندانی در زندان است؛ به طوری که پیشنهاد اعطای عفو در کمیسیونی به همین نام ارایه و با درنظر گرفتن مواردی همچون شرکت زندانی در فعالیت‎های مذهبی، اصلاحی و … برای او درخواست عفو می‎شود.
لازم به یادآوری است والی درودی که پیش‌تر در نیروی دریایی ارتش ایران خدمت می‌کرد در تاریخ ۱۲ خرداد ماه سال ۱۳۷۵ در یکی از روستاهای توابع شهرستان کامیاران پس از مجروح شدن توسط ماموران سپاه پاسداران دستگیر شد.
آقای درودی که در اوایل دهه هفتاد حدود سه سال حبس را به دلیل فعالیت های سیاسی در زندان سنندج تجربه کرده بود،  نهایتا در تاریخ ۶ آذر ماه‌‌ ۱۳۷۵ در دادگاه انقلاب شهر کرمانشاه به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب کردی به حبس ابد محکوم و به زندان دیزل آباد کرمانشاه منتقل شد وی پس از ده سال به زندان مرکزی یزد جهت ادامه حبس تبعید شد.
به دلیل اینکه در زمان بازداشت در سال ۷۵ در اداره اطلاعات کرمانشاه به وی گفته شده بود در صورت اعتراض حکم وی سنگین تر خواهد شد نامبرده به حکم صادره اعتراض نکرده به همین دلیل دیوان عالی کشور در پاسخ به اعتراض او در سالهای بعد، اعتراض را خارج از موعد دانسته و به پرونده او رسیدگی نکرده است.
vali-dorodi

نگرانی عفو بین الملل در مورد وضعیت حسین رفیعی

حسین مرادی
سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای در مورد وضعیت آقای حسین رفیعی، استاد دانشگاه بازنشسته، زندانی عقیدتی و ۷۱ ساله زندان اوین ابراز نگرانی کرده و خواستار اقدام فوری در این مورد شده است.
در بیانیه سازمان عفو بین الملل آمده است: “شش سال حبس به آقای حسین رفیعی، زندانی عقیدتی و مسن و استاد دانشگاه بازنشسته به دلیل فعالیت های مسالمت آمیز سیاسی تحمیل و در دادگاه تجدید نظر تأیید شده است. مقامات درخواست مرخصی وی را برای دیدار با همسر بیمارش که به عمل جراحی نیازمند است، رد کرده اند.”عفو بین الملل تأکید کرده است حسین رفیعی از ابتدای بازداشتش در سال ۲۰۱۵ در بند هشت زندان اوین نگهداری می شود که «خلاف اصل تفکیک جرائم در ازدحامی فوق العاده و بدون امکانات و شرایط بد بهداشتی به همراه زندانیان غیرسیاسی» می باشد. او مراقبت های پزشکی متداول برای بیماری های مختلف از جمله «فشار خون» و «بیماری قلب» را دریافت نمی کند و با درخواست مرخصی جهت دیدار با همسر بیمارش که به عمل جراحی نیازمند است مخالفت می شود.شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران حکم دادگاه نخست حسین رفیعی را تأیید کرده است. حسین رفیعی در دادگاه مرحله نخست، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری، دو سال محرومیت از عضویت در احزاب، گروه‌ها و دستجات سیاسی و فعالیت در فضای مجازی، رسانه‌ها و پرداخت سه میلیون ریال جریمه محکوم شد.
Rafiee Amnesty

۱۳۹۴ اسفند ۲۷, پنجشنبه

انتقال زندانیان زنجیر شده به سلول انفرادی پس از سه روز

حسین مرادی
امید رحمانی و رسول شکری، دو زندانی با اتهامات مالی که از سال ۹۰ در زندان ارومیه نگهداری می شوند، روز یک‌شنبه ۲۳ اسفندماه در پی اعلام اعتصاب غذا به دلیل عدم رسیدگی مناسب به وضعیت پرونده خود، به جای انتقال به سلول انفرادی بر اساس رویه معمول زندان، تحت عنوان “درس عبرت برای دیگر زندانیان”، توسط مسئولین زندان با دست‌بند و پابند به درب سلول انفرادی زنجیر شده بودند که پس از سه روز به داخل سلول انفرادی منتقل شدند با اینحال اعتصاب غذای آنان ادامه دارد.مدت محکومیت حبس این دو زندانی به پایان رسیده است، اما به دلیل وجود جریمه ۱۵۰ میلیون تومانی، از آزادی آنها جلوگیری می شود.شایان ذکر است، امید رحمانی همچنین در سال ۱۳۹۲-۹۳ به اتهام «تبلیغ علیه نظام» در زندان به سه ماه و یک روز حبس نیز محکوم شده بود.
orumiyeh_prison2

۱۳۹۴ اسفند ۲۶, چهارشنبه

تعطیلی کلاس های ئاسو رستمی توسط مأموران لباس شخصی

حسین مرادی
روز گذشته سه مأمور لباس شخصی با مراجعه به محل کار ئاسو رستمی که یک مرکز آموزشی غیردولتی است، ابتدا با لحن خیلی تندی وی را تهدید می کنند که کلاس هایش را تعطیل کند و با مقاومت وی، به مسئول آموزشگاه مراجعه و می گویند اگر کلاس های رستمی در این محل ادامه داشته باشد، شما تاوانش را می دهید.
آقای رستمی در این مرکز آموزشی، درس «ترجمه و ویرایش متون، اسناد و مدارک سیاسى تدریس می کرد که منافع آن به کودکان کار اختصاص داشت، این کلاسها با مراجعه و تهدید مأموران لباس شخصی و ایجاد رعب و وحشت در بین شاگردانش به صورت غیر قانونی تعطیل شد.
لازم به یادآوری است، ئاسو رستمی فعال مدنی، ۱۶ مهر ماه سال گذشته پس از برگزاری تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل در حمایت از کوبانی به همراه چند فعال مدنی دیگر بازداشت شد و پس از طی دوران انفرادی و بازجویی به بند هشت زندان اوین منتقل شد.
وی به دلیل فعالیت های مدنی مسالمت آمیز، به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و توهین به رهبری به ۷ سال زندان محکوم شد، دادگاه وی به همراه سه فعال مدنی دیگر، توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد و نهایتا این افراد مجموعا به ۳۸ سال زندان محکوم شدند.
فعالیت ها در شبکه های مجازی و انتشار مطالب انتقادی درباره وضعیت حقوق بشر و اعدام در ایران، همدلی و همراهی با خانواده های زندانیان سیاسی و خانواده های زندانیان محکوم به اعدام، شرکت در تجمعی در دفاع از کوبانی، همدلی با خانواده های قربانیان حوادث سال ۸۸ و ارتباط با فعالین حقوق بشر، مصداق اتهاماتی بود که علیه این فعال مدنی طرح شده بود.
پرونده ئاسو رستمی هم اینک در شعبه ۳۶ و در مرحله دادگاه تجدیدنظر منتظر صدور حکم قطعی است، این فعال حقوق کودکان در تاریخ ۲۶ بهمن ماه سال جاری پس از شانزده ماه حبس آزاد شد، بر این اساس وی تا صدور و اجرای حکم به قید وثیقه آزاد خواهد بود.
aso rostami

زنجیر شدن دو زندانی به درب سلول انفرادی

حسین مرادی
امید رحمانی و رسول شکری، دو زندانی با اتهامات مالی که از سال ۹۰ در زندان ارومیه نگهداری می شوند، در پی اعلام اعتصاب غذا به دلیل عدم رسیدگی مناسب به وضعیت پرونده خود، به جای انتقال به سلول انفرادی بر اساس رویه معمول زندان، تحت عنوان “درس عبرت برای دیگر زندانیان”، توسط مسئولین زندان بیش از ۴۸ ساعت است با دست‌بند و پابند به درب سلول انفرادی زنجیر شده اند.مدت محکومیت حبس این دو زندانی به پایان رسیده است، اما به دلیل وجود جریمه ۱۵۰ میلیون تومانی، از آزادی آنها جلوگیری می شود.شایان ذکر است، امید رحمانی همچنین در سال ۱۳۹۲-۹۳ به اتهام «تبلیغ علیه نظام» در زندان به سه ماه و یک روز حبس نیز محکوم شده بود.
orumiyeh_prison2

۱۳۹۴ اسفند ۲۳, یکشنبه

دادستانی با آزادی مشروط فریبرز کاردار موافقت نمی‌کند

حسین مرادی
مسئولین دادستانی با در خواست آزادی مشروط «فریبرز کاردار»، شاعر زندانی بند ۷ زندان اوین، موافقت نمی‌کنند. فریبرز کاردار مهر ماه ۱۳۹۲ به اتهام فعالیت‌های انتقادی در شبکه‌های مجازی و به ویژه فیسبوک بازداشت شده و از آن زمان در اوین زندانی است.
علی‌رغم برخورداری از عفو عمومی، هم‌چنان با مخالفت دادستانی جهت آزادی مشروط روبروست.
یکی از نزدیکان خانواده این شاعر زندانی گفت: “فریبرز کاردار در تیر ماه ۱۳۹۴ مورد عفو عمومی قرار گرفت و به جای آزادی، مورد تخفیف ۳/۵ سال قرار گرفت. با اینکه ۳۰ ماه از دوران حبس خود را سپری کرده، ولی با آزادی مشروطش هم مخالفت می شود و هر بار که خانواده وی به دادستانی مراجعه می کنند، به آن‌ها هیچ جوابی داده نمی شود. فریبرز کاردار فقط به دلیل سرودن شعر در صفحه فیسبوک شخصیش بازداشت شده است.”
این منبع مطلع در ادامه گفت: “در تاریخ دهم مهر ۱۳۹۲ فریبرز کاردار توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد و بعد از ۱۵ روز نگهداری وی در سلول انفرادی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. سپس به بند ۸ اوین و بعد از ۱۲ روز به بند ۷ منتقل شد. فریبرز کاردار شاعر است و علت بازداشتش توسط اطلاعات سپاه سرودن شعر بوده که اوضاع اجتماعی امروز ایران را مورد نقد قرار داده است.”
این منبع همچنین افزود: “فریبرز کاردار در بند ۷ از روحیه مناسبی برخوردار نیست. چراکه این بند، مخصوص زندانیان عمومی است.”
شایان ذکر است، فریبرز کاردار در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۳۹۳ توسط قاضی مقیسه به ۱۸ سال و ۹۱ روز حبس محکوم شد و در تاریخ ۷ مهر ۱۳۹۳ در دادگاه تجدید نظر این حکم با استناد به قانون جدید ۱۳۴ به ۷ سال تقلیل یافت.
fariborz kardar

نگرانی دانشجویان از امنیتی شدن دوباره جو دانشگاه

حسین مرادی
در دو هفته گذشته تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه «تهران» و «علم‌و‌صنعت» به کمیته انضباطی برای پاره‌ای از توضیحات فراخوانده شده‌اند، احضارهایی که بیشتر به صورت تلفنی بوده، در صورتی که مطابق قانون همه احضارهای دانشجویان به کمیته‌های انضباطی باید به صورت کتبی انجام شود. دانشجویان این دانشگاه‌ها نگران آن هستند که جو دانشگاه دوباره امنیتی شود و به روزهای پیش از سال ٩٢ باز گردد.
 این‌ها اطلاعاتی است که تنی چند از دانشجویان دانشگاه تهران و علم‌وصنعت در اختیار این رسانه قرار دادند. یکی از دانشجویان دانشگاه علم‌وصنعت درباره نحوه این احضارها می‌گوید: «در احضار دانشگاه ما حدود صد نفر از خانم‌ها به‌ دلایلی مانند رعایت‌نکردن حجاب و ۴٠ نفر از آقایان به دلیل سیگارکشیدن در دانشگاه احضار شده‌اند. پیش از احضارها خبرهایی حاکی از این اتفاقات به گوش ما می‌رسید، اما مسئولان کمیته انضباطی و معاونت دانشجویی اعلام کردند نمی‌گذارند چنین اتفاقی بیفتد که افتاد».
فرید می‌گوید این احضارها برای دخترها نتیجه‌اش حکم‌دادن به ١۵ دانشجو بود، حکم اولیه آنها توبیخ کتبی و درج در پرونده است. فرید تأکید می‌کند: «پوشش‌ها نسبت به گذشته هیچ تغییری نکرده، اما ما فکر می‌کنیم از هفت ماه قبل که برخی نشریات دانشجویی شروع به فشارآوردن به مسئولان دانشگاه کردند و وضعیت پوشش‌ها را بد قلمداد کردند، باید منتظر این اتفاق می‌ماندیم. ما هم فکر می‌کردیم مانند سال گذشته که احضار ٣۶ نفر از دانشجویان با گفت‌وگو حل شد، این بار نیز می‌توانیم مسائل را با گفت‌وگو حل کنیم، اما گفت‌وگو چاره‌ساز نبود».
نگرانی دانشجویان دانشگاه علم‌وصنعت این است که جو دانشگاه دوباره امنیتی شود و به روزهای پیش از سال ٩٢ باز گردد، وضعیتی که دوباره می‌تواند اثرات مخربی برای موقعیت فرهنگی دانشگاه‌ها داشته باشد.
گلاره یکی از دانشجویان دانشگاه علم‌و‌صنعت است که تلفنی احضار شده و حکم اولیه او منتج به درج در پرونده‌اش شده، می‌گوید: «تقریبا یک ماه بود که دانشگاه نرفته بودم و از هیچ‌چیزی خبر نداشتم که تلفنی احضار شدم و پیش از آن نیز هیچ تذکری دریافت نکرده بودم. همه دوستانم هم شاهد هستند که وضعیت پوشش من چه در دانشگاه و چه در خارج آن بسیار ساده است، اما دلیل این احضار و توبیخ و درج در پرونده‌ام را نمی‌فهمم».
دانشجویان دانشگاه تهران هم وضعی شبیه به دانشجویان علم‌وصنعت دارند، امید یکی از دانشجویان احضارشده دانشگاه تهران، می‌گوید: «سه‌شنبه هفته گذشته توسط منشی کمیته انضباطی با ٩ نفر از بچه‌ها تماس گرفته شد و با وجود اصرار بچه‌ها، خودش را هم معرفی نکرد. این منشی اعلام کرد دانشجویان باید روز شنبه ٢٢ اسفند، ساعت ١٠ صبح کمیته انضباطی باشند. ما هم اعلام کردیم این احضارها باید کتبی باشد و کار شما غیرقانونی است که آنها در جواب گفتند تا پایان وقت اداری نامه‌های کتبی را به دانشکده ارسال می‌کنیم که این اتفاق نیفتاد. همان شب شورای دانشکده و شورای خوابگاه‌ها درباره این اتفاق‌ها بیانیه‌ای را صادر کرد و اعلام کردیم احضارها غیرقانونی بوده و ما آن را به رسمیت نمی‌شناسیم و به کمیته انضباطی هم مراجعه نمی‌کنیم و احضار تلفنی مشروعیت ندارد. فردای این ماجرا شش احضار کتبی به دفتر آموزش رسید. نامه‌ها متعلق به سه نفر از رشته مردم‌شناسی، دو نفر از پژوهشگری و یک نفر از ارتباطات بود. از این شش احضار کتبی، پنج احضار متعلق به همان ٩ نفری بود که روز گذشته تلفنی احضار شده بودند».
امید افزود: «تصمیم گرفتیم به صورت گروهی به کمیته انضباطی برویم و به این سبک احضارهای گروهی اعتراض کنیم. حدود ١٠ نفر از ما به کمیته انضباطی مراجعه کردیم. دکتر ملی، دبیر کمیته انضباطی، در پاسخ به اعتراض ما اعلام کردند کل احضارها ١١ نفر بوده و هر ١١ نفر از دانشکده علوم اجتماعی بودند. دکتر ملی گفت ما فعلا احضار شش نفر را کتبی کرده‌ایم و آن پنج نفر باقی‌مانده را هم به‌زودی کتبی می‌کنیم و می‌فرستیم».
امید می‌گوید ما اصرار کردیم دلیل این احضار را بیان کنند ولی گفتند اجازه اعلام دلیل این احضارها را به صورت گروهی ندارند. شخصیت آقای ملی به گونه‌ای است که مدام در حال لبخندزدن است و همین خنده‌ها باعث عصبی‌شدن بچه‌ها شد و چند نفر احضاریه‌ها را پاره کردند و ما هم در حمایت از بچه‌ها احضاریه‌ها را پاره کردیم و گفتیم روز شنبه به کمیته انضباطی رجوع نمی‌کنیم».
این ماجرا باعث می‌شود دانشجویان تصمیم بگیرند کمیته‌ای را که سال‌ها پیش در دانشگاه تهران فعال بوده و کمیته حمایت از احضارشدگان نام داشت دوباره فعال کنند.
امید می‌گوید نتیجه این فعال‌شدن بیانیه‌ای است که از طرف شورای صنفی چند دانشگاه منتشر شده و وبلاگ کمیته حمایت از احضارشدگان نیز پس از سال‌ها دوباره راه افتاده است.
در بخشی از بیانیه‌ای که روز پنجشنبه توسط شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، شورای صنفی خوابگاه‌های دانشگاه تهران، شورای صنفی دانشکده روان‌شناسی دانشگاه تهران، شورای صنفی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و شورای صنفی دانشگاه علم‌وصنعت ایران منتشر شده، آمده است: «دانشجویان با حضور عمومی خود در کمیته انضباطی صراحتا اعلام کردند که دوره ایجاد فضای ارعاب از طریق احضارهای گروهی غیرقانونی گذشته است. طی این رخداد شش دانشجویی که مورد احضار کتبی قرار گرفتند نیز مکررا از دبیر کمیته انضباطی درخواست کردند که علت احضارشان و عدم قید آن در احضارنامه کتبی را در حضور جمع دانشجویان بیان کند، اما به این خواسته ایشان با سکوت پاسخ داده شد. با توجه به عدم‌پاسخگویی دبیر کمیته انضباطی به مطالبه دانشجویان در باب بیان اتهامات دانشجویان احضارشده، تا زمانی که فرایندهای انضباطی به روند شفاف و قانونی خود بازنگردد، دانشجویان احضارشده به این کمیته مراجعه نخواهند کرد». در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «شایان ذکر است روند این احضارها به دانشگاه تهران محدود نمی‌شود، در دانشگاه علم‌وصنعت ایران نیز دانشجویان به بهانه پوشش نامناسب به اتاق‌های گفت‌وگوی کمیته انضباطی احضار شدند. صد نفر در عرض یک ماه به این اتاق‌ها احضار شدند و ٣۶ نفر در ماه پیش از آن؛ این اعداد و ارقام نشان می‌دهد طبق برخوردها، تقریبا همه دانشجویان علم‌وصنعتی متخلف و قانون‌شکن هستند».
با وجودی که دانشجویان احضار دانشکده‌ها را مرتبط به هم می‌دانند، دکتر مجید سرسنگی، معاونت فرهنگی دانشگاه تهران با رد این ادعا توضیحات کاملی را درباره روند احضار دانشجویان به کمیته انضباطی ایراد کرده و اظهار می‌دارد: «دانشگاه بخش‌های مختلفی دارد، یکی از آنها کمیته انضباطی است و کار این کمیته این است که اگر فردی قوانین دانشگاه را زیر پا بگذارد یا تخلفی بکند فرد را احضار می‌کند، بحث کمیته انضباطی هم مختص دانشجویان نیست، ما هم در زمینه دانشجویان و هم در زمینه اعضای هیأت علمی و هم درمورد کارکنان، کمیته‌هایی داریم که به تخلفات رسیدگی می‌کنند. قطعا این مسئله‌ای نیست که هر کسی در هر جایگاهی جواب‌گوی تخلفات باشد. نکته دوم اینکه در آموزش عالی برای اینکه کسی از بیرون در دانشگاه دخالت نکند، آیین‌نامه‌هایی مبنی ‌بر رسیدگی به تخلفات در خود دانشگاه وجود دارد؛ بنابراین کمیته انضباطی یکی از ارکان دانشگاه است که براساس قوانین جمهوری اسلامی و قوانین آموزش عالی به وجود آمده».
سرسنگی همچنین با رد این ادعا که احضار دانشجویان به صورت تلفنی صورت گرفته تصریح کرد: «من متأسفم که این دوستان که اسم خودشان را دانشگاهی هم گذاشته‌‌اند، با احساسات دیگران بازی می‌کنند و با ذکر موارد خلاف باعث می‌شوند که در ذهن مردم توهم ایجاد شود که کار خلاف انجام شده. پروسه‌ای که انجام شده به این صورت است: کمیته انضباطی وقتی گزارشی مبنی بر تخلف یک دانشجو می‌گیرد نامه‌ای برای دانشجو تنظیم کرده و آن را به دانشکده مربوطه می‌فرستد و برای اینکه مطمئن شود این نامه به دست فرد می‌رسد، (چون براساس قوانین اگر فرد احضار شود و در کمیته حاضر نشود، این کمیته می‌تواند غیابی به تخلف رسیدگی کند) با دانشجو تماس گرفته و به وی اطلاع می‌دهند که شما نامه‌ای دریافت کرده‌اید و باید به اداره آموزش دانشکده مراجعه کرده و نامه را دریافت کنید. پس احضار به‌هیچ‌عنوان، تلفنی صورت نمی‌گیرد».
معاون فرهنگی دانشگاه تهران در پاسخ به این سؤال که دلیل قیدنکردن دلیل احضار دانشجویان در نامه‌های احضار چیست، افزود: «علت این امر هم این است که بخشی از گزارشی که به دست ما می‌رسد منجر به برائت فرد می‌شود. یعنی ممکن است من شکایتی از فردی بکنم و این شکایت درست نباشد و ما اگر در نامه این تخلف را قید کنیم و این نامه به دست افراد مختلف ‌افتد ممکن است با آبروی افراد بازی شود. دانشجو بعد از حضور در کمیته انضباطی مجموعه پرونده در اختیارش قرار داده می‌شود تا وی بداند چه کسی یا چه حوزه‌ای از وی شکایت کرده‌‌اند و بتواند جواب خود را بدهد. حالا اگر فرد خودش مایل باشد بعدا علت احضارش را اعلام کند به خودش مربوط است و حق شخصی خودش است؛ اما ما این اجازه را به خودمان نمی‌دهیم». سرسنگی تصریح کرد: «تفهیم اتهام به این معنی نیست که شما مجرم هستید بلکه به این معناست که کسی از شما شکایت کرده و شما باید ادله خود را مبنی بر برائت ارائه بدهید. بعد از ارائه توضیحات توسط دانشجو کمیته انضباطی تشکیل می‌شود که متشکل از دو حقوق‌دان، نماینده دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری و نمایندگان دانشجویان و معاونت فرهنگی است».
مدیریت سابق خانه هنرمندان با تأکید بر اینکه هم‌زمان‌شدن احضار دانشگاه‌ها هیچ ارتباطی به هم ندارد، خاطرنشان کرد: «کمیته انضباطی معمولا هر هفته تشکیل می‌شود و این بر اساس دستور کار تشکیل می‌شود. ما در همین فاصله‌ای که دوستان می‌فرمایند بیش از ٢٠ پرونده دیگر را هم بررسی کردیم، برخی مربوط به تقلب بوده، برخی شاکی خصوصی داشته و…».
سرسنگی همچنین با اشاره به اینکه کمیته انضباطی هیچ‌وقت در یک سال گذشته یک مورد را هم بر مبنای فعالیت صنفی دانشجویی احضار نکرده، افزود: «اگر چنین مسئله‌ای در یک سال گذشته در بین دانشجویان پیدا شود من عذرخواهی می‌کنم و استعفا می‌دهم». وی همچنین با رد این ادعا که این احضارها ممکن است به دلیل برگزاری انتخابات مجلس باشد، افزود: «معاونت فرهنگی در برگزاری باشکوه انتخابات نقش بسزایی داشت و فکر نمی‌کنم هیچ دانشگاهی ۵٠ برنامه انتخاباتی را مثل دانشگاه تهران در یک ماه برگزار کرده باشد. ما پس از انتخاباتی که با آرامش برگزار شده و رهبری از آن به یک حرکت چشمگیر و مردمی یاد می‌کنند چرا باید از دانشجویان زهر چشم بگیریم؟»
معاون فرهنگی دانشگاه تهران در پایان در پاسخ به این سؤال که دلیل صادرنشدن نامه کتبی برای پنج دانشجوی احضارشده چیست، خاطرنشان کرد: «تا زمانی که پرونده دانشجویان کامل نباشد نامه کتبی به دستشان نمی‌رسد. تا جایی که من می‌دانم کلا پنج دانشجو احضار شده‌‌اند نه بیشتر و احتمال دارد کسانی هم که احساس کردند پرونده دارند خودشان را در این جریان شریک و دخیل کردند ولی آن چیزی که رسمی است کلا پنج نفر فراخوانده شده‌اند تا توضیحات آنها شنیده شود».
daneshgahe-tehran

۱۳۹۴ اسفند ۲۲, شنبه

شهروندی که در پی دفاع قانونی‌اش از حق تحصیل بازداشت شد

حسین مرادی
نزدیکان روحیه صفاجو، شهروند جوان بهایی می‌گویند که او به دلیل اقدامات قانونی و نامه‌نگاری به نهادهای قانونی در دفاع از حق تحصیل بازداشت شده است. روحیه صفاجو در کنکور سراسری ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل در دانشگاه بازماند و هم اینک به همراه دو دختر بهایی دیگر در زندان اوین بازجویی می‌شود.
یکی از نزدیکان خانم صفاجو گفت: روحیه بعد از یک سال تمام پیگیری و وقتی از همه راه های قانونی به نتیجه نرسید فقط در یک دلنوشته در فیسبوکش موضوع را مطرح کرد و درد دلش را نوشت و همین منجر به بازداشتش شد.»
روحیه صفاجو روز هیجدهم اسفند در خانه اش از سوی هشت مأمور امنیتی شامل دو زن و شش مرد که خود را مأموران گاز معرفی کرده بودند، بازداشت شد. مأموران پس از فیلمبرداری از خانه و تفتیش کامل منزل اقلامی نظیر ۱۲۰ جلد کتاب، لپ تاپ، موبایل تبلت، آلبوم عکس، سی دی، روحیه صفاجو را با دستبند به دادسرای کرج منتقل کردند.
همزمان سه شهروند بهایی دیگر به نام های سرمد شادابی، تارا هوشمند و بهزاد ذبیحی نیز بازداشت شدند. مطابق تماس یکی از این افراد با خانواده اش، روحیه صفاجو، تارا هوشمند و سرمد شادابی هم اینک در زندان اوین به طور جداگانه بازجویی می شوند.
یکی از افراد خانواده صفاجو به گزارشگر هرانا گفته است مأموران در بازداشت های قبلی حتی شناسنامه های افرادی از خانواده را با خود برده و بازنگردانده اند.
پیشتر این چهار شهروند بهایی در کنکور شرکت کرده و پس از نقض پرونده به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل محروم شده بودند. پس از محرومیت از تحصیل سرمد شادابی، روحیه صفاجو و تارا هوشمندبابت حوق از دست رفته خود شکایتی را تنظیم و دکتر حسین احمدی وکالت این شهروندان بهایی محروم از تحصیل را به عهده گرفت وبا استناد به اصول ۱۹ ، ۲۲ و سوم قانون اساسی دادخواست به دیوان عدالت اداری داده شد ولی با درخواست این شهروندان برای ادامه تحصیل در دانشگاه سراسری موافقت نشد.
rouhie safajoo1

۱۳۹۴ اسفند ۲۱, جمعه

دادگاه هشت تن از فعالان مدنی بهارستان برگزار نشد

حسین مرادی
امروز بیستم اسفند ماه، دادگاه رسیدگی به اتهامات هشت تن از فعالین مدنی شهرستان بهارستان استان تهران بدلیل عدم حضور یکی از متهمین برگزار نگردید.
ساعت ۸‌صبح امروز، هفت تن از فعالین مدنی ترک (اذری) به نام های اکبر آزاد، علیرضا فرشی، بهنام شیخی، حمید منافی نظرلو، رستم کاظم پور، منصور فتحی و عزیز فرشی در دادگاه انقلاب شهرستان بهارستان، جهت ارائه دفاعیات در دادگاه حاضر شدند که دادگاه بدلیل عدم حضور آقای محمود اجاقلو، تشکیل نگردید و مقرر گردید زمان بعدی دادگاه طی روزهای آتی اعلام گردد.
گفتنی است، پرونده جاری این فعالین در رابطه با شرکت در مراسم روز جهانی زبان مادری در تاریخ دوم اسفند ماه ۱۳۹۲ در شهر نسیم شهر استان تهران است.
faalin madani baharestan

فدراسیون بین المللی کارگران حمل و نقل حکم زندان رضا شهابی را محکوم کرد

حسین مرادی
«مک اوراتا» دبیر حمل و نقل داخلیِ فدارسیون بین المللی کارگران حمل و نقل گفت: “برای بسیاری از ما حتی تصور تحمل آزار و اذیت تجربه شده توسط رضا شهابی سخت است. مجازاتی غیر قانونی و غیرانسانی که تنها به دلیل فعالیت‌های قانونی اتحادیه‌های کارگری است که به عنوان استانداردهای کارگری به طور جهانی اعلام و تضمین شده است.”
آقای اوراتا خواستار آزادی فوری و بازگشت به کار این فعال کارگری زندانی در ایران شد و گفت: “به عنوان یک فدارسیون اتحادیه جهانی، ما تمام تلاش‌مان را برای حمایت از سندیکای شرکت واحد در جنگ علیه سرکوبش انجام می دهیم.”
رضا شهابی در آذر ماه سال ۹۳ ضمن اینکه در مرخصی پزشکی به سر می برد به دادسرای اوین احضار و به خاطر اعتراضات زندانیان بند ۳۵۰ اوین در ۲۸ فروردین ما سال ۹۳ مورد بازجویی قرار گرفت و پرونده ای در این رابطه تشکیل و به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب ارسال شد.
او در اردیبهشت ماه سال ۹۴ محاکمه و به یک سال حبس تعزیری محکوم گردید. این حکم در شعبه ۲۶ تجدید نظر دادگاه انقلاب در روز ۲۰آذر ماه سال ۹۴ تایید و برای اجرای حکم به اجرای احکام زندان اوین ارسال گردید.
رضا شهابی عضو هییت مدیره سندیکا از سال ۸۳ به عضویت هیات موسس سندیکای کارگران شرکت واحد در آمد و فعالیت سندیکایی خود را شروع کرد و در روز۱۳ خرداد ماه سال ۸۴ در انتخابات مجمع عمومی سندیکای کارگران شرکت واحد با رای کارگران به عنوان نماینده کارگران شرکت به عضویت هیئت مدیره سندیکا در آمد و به همراه دیگر اعضای سندیکا برای پیگیری مطالبات کارگران شرکت واحد تلاش کرد و بارها توسط عوامل امنیتی و اطلاعاتی و حراست شرکت واحد تهدید و دستگیر شد. شهابی در اعتصاب رانندگان شرکت واحد در سال ۸۴ در منطقه ۱۰ اتوبوسرانی دستگیر و بعد از آزادی از محل کار اخراج شد و در طول ۴ سال اخراج ضمن پیگیری بازگشت بکار خود و اعضای اخراجی همچنان به فعالیت سندیکای خود ادامه داد.
ایشان با وکالت نامه ی محضری از رانندگان شرکت واحد که به بهانه های واهی اخراج می شدند در هیات های تشخیص و حل اختلاف اداره کار دفاع می کرد. شهابی با پیگیریهای مستمر به همراه دیگر اعضای اخراجی سندیکا از دیوان عدالت اداری رای بازگشت بکار گرفت و در تیرماه سال ۸۸ به محل بازگشت وهمچنان به فعالیت سندیکایی خود ادامه داد. مدیریت وقت شرکت واحد برای متوفف کردن فعالیت های رضا شهابی دائم مناطق و خطوط ایشان را جابجا می کرد و با پرونده سازی از جمله ادعای عدم انتقال اتوبوس بعد از پایان کار به توفقگاه با هماهنگی مدیریت وقت منطقه ۱۰ شرکت واحد و حراست و مدیریت مرکز قصد اخراج وی را داشتند.
شهابی بدلیل فعالیت سندیکایی و ارتباط با رانندگان و گفتگو و دعوت آنها به سندیکا و پیگیری مطالبات کارگران مورد غضب مدیریت و حراست شرکت واحد قرار گرفت و با پرونده سازی در روز ۲۲ خرداد ۸۹ توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در حین کار با اتوبوس شرکت واحد و در حضور بیش از ۳۰ تن ازمسافران با ضرب و شتم دستگیر و بعد از تفتیش منزل ایشان، به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و ۱۹ ماه در سلول انفرادی با قرار بازداشت موقت زیر سخت ترین فشارها زندانی شد. با وجود اینکه شعبه ۲ دادسرای اوین ۶۰ میلیون تومان وثیقه برای آزادی وی تعیین کرده بود و خانواده وثیقه را تودیع کرده بودند اما با فشار نیروهای اطلاعاتی شهابی آزاد نشد.
شهابی در این مدت از ناحیه مهره های گردن و کمر و سمت چپ بدن دچار اسیب شدید و بی حسی شد و در نهایت به دلیل عدم رسیدگی به وضعیت خودش دست به اعتصاب غذا زد و بعد از ۲۲ روز اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد و ۳ مردادماه سال۹۱ از ناحیه مهره های گردن تحت عمل جراحی قرار گرفت و بعد از عمل به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد که بعد از چند روز محل جراحی عفونت کرد.
رضا شهابی در اسفند ماه سال ۹۰ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی، و اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام وتشکیل دسته و گروه بعد از ۲۲ ماه بلاتکلیفی و بازداشت موقت به شش سال زندان و پنج سال محرومیت از فعالیت های سندیکایی و اجتماعی و هفت میلیون تومان جریمه نقدی محکوم گردید و این رای ۱۳ تیر ماه ۹۱ در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر قطعی شد.
رضا شهابی به دلیل شرایط سخت و غیر قانونی زندان و عدم رسیدگی پزشکی در چند نوبت ۳۰،۲۰،۷ روزه و آخرین آن به علت تبعید غیر قانونی به زندان رجایی شهردر خرداد ماه سال ۹۴ که به مدت ۵۲ روز طول کشید دست به اعتصاب غذا زد. ایشان بعد از ۵۲ روز اعتصاب غذا و به خاطر وخامت وضعیت جسمی و افت فشارخون و ضعف شدید به بیمارستان هزار تخت خوابی تهران منتقل شد وپس از تثبیت شرایط عمومی جسمی اش در روز ۱۱ شهریور ماه ۹۳ از ناحیه کمر تحت عمل جراحی قرار گرفت.
رضا شهابی با وجود اینکه بدلیل دو عمل سنگین از ناحیه گردن و کمراز مهر ماه در مرخصی پزشکی بسر می برد، روز ۱۸ بهمن ماه ۹۴ به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و بنا بر آنچه بازجوی وی ادعا کرده به دلیل مراجعه و اعتراض در وزارت کار و شهرداری و دریافت حق عضویت برای سندیکا از رانندگان و پخش پیک سندیکا و تحریک کارگران به اتهام اخلال در نظم عمومی و تشویش اذهان عمومی سه ساعت مورد بازجویی قرار گرفت و پرونده ی جدیدی برای ایشان تشکیل شد.
رضا شهابی در حال حاضر به دلیل تشخیص پزشکی قانونی کشور در مرخصی پزشکی به سر می برد و در حال حاضر به دلیل تحت فشار بودن و تهدیدها به اجبار در شهرستان و دور از همسر و فرزندان زندگی می کند.
itf shahabi