۱۳۹۳ دی ۲۶, جمعه

چگونه دین و قانون خدا را به بردگی کشیدند؟


1- مذهب سکس را محدود کرد و مالکیت داد
یعنی بردگی انسان را با اجازه خدا ممکن ساخت. و زن را با قیمت مهریه و یا بدون مهریه به نام مرد سند محضری زدند! تا زن ارزشش سکس باشد و کنیز یا فاحشه شخصی یک مرد البته وظایف او را همچون کارمندی که وظیفه میداند نیز قانون و یا دین برایتان تعریف تعریف میکند زیرا اصولا این دو انسان را بیشعور فرض کردند و خود را شعور برتر !
و در مجموع ارتباط سکس شما که مسئله کاملا خصوصی شماست ایزار درامد دولتهاست!
بچه های شما سربازان آنها هستند و خود آموزش میدهند. شما نیز فرزندتان را عشق میورزید و تحویل دولتها میدهید بیاد داشته باشید عشقهائی همچون شیرین و فرهاد هرگز سکس نبود و زمانی عشق روح بشر بود و نه جسم که سکس را خیانت به عشق میدانند و عشق را به سکس میدهند یعنی انسانی که حیوان شده و حیوان شهوت یا غریزه خودش را کنترل میکند و انسان مجموعه قوانین سکس را قانون میکند و مردم شکنجه میشوند
2- قانون زمین را مالکیت داد و مرز آفرید!
اگر شما به خدا اعتقاد دارید و یا ندارید فرقی نمیکند ما همگی از یک جا بدنیا آمده ایم و بدنیا آمده از سکسیم! یعنی زمین نیز صاحب ندارد چه کسی گفته عده ای راند خوار میتوانند با کاغذهائی که ما را به بردگی آن کشیدند سند بزنند که این نجاستها خدایشان را نیز در اسناد زمینی همچون دعای جادوگران پیدا میکنند و ابله هستند
عده ای کثافت بیشعور از زمانهای کهن زمین را غصب کردند و قانون را ارباب و رعیت زیرا آنها پدرانشان زور گفتند زمینها را با اسنادی کاغذی که ما به آنها اعتبار دادیم و اگر نه اعتبار نداشتند به نام خود زدند و ما به کاغذهااحترام میگذاریم و خود را در میان کاغذها همچون تارهای انکبوت گرفتار کردیم و با همین کاغذها شناسائی میشویم یعنی شما برای کاغذ اسکناس تمام روز را بردگی به حداقل میکنید و کثافتهای حاکم بسیار ساده از زندگی در عیش لذت میبرند و لازم باشد چاپ میکنند تورمش مال ماست
در انقلابها ما میمیریم آنها عوض میشوند ما به تظاهرات میرویم آنها در میان ما عکس و فیلم تهیه میکنند تا فاشیسم بیشعوری در جهان نکبت بسازد! ما تا زنده باشیم هرگز قهرمان نمیشویم و که من قهرمانی را بخاطر ندارم که در نوک حمله نباشد
پس دوستان شما ، جمله دشمنان شما هستند و اگر دوستند که باید ثابت کنند دوستان ابتدا خودتان را و سپس دوستانتان را نجات بدهید ما دشمنانمان را که گرگهائی بودند و از اعتباری که ما به آنها دادیم ما را گوسفند فرض کردند و دموکراسی را انتخاب گرگی که محبوبتر میدرد انتخاب میکنیم و این نکبتها شعور ایرانی را به لجن کشیده و سران حکومت عرب بیشعور ما هر روز یکدیگر را به دزدی و بیشعوری متهم کرده و در مجلس به یکدیگر لغد میزنند
ای ایرانی غیور!
ای ایرانی! ای تو ای ایرانی! آیا ما سزاوار این سرنوشت بودیم؟
من قهرمانم تو قهرمانی و ما قهرمانیم اگر با شعورمان و در جمع دوستانمان مبارزه ای را نستوه کنیم که ریشه های نکبت مذهب را بسوزاند
نکبت را از تخت سلطنت به چاه دستشوئی خواهیم ریخت زیرا زمان آن رسیده است
دوستان اگر عفونت دیدی منتظر نباش که به سراقت بیاید و امروز دولت عرب تو ضد ایرانی است و همه روزه از تو قربانی میگیرد شادی را حرام اعلام کردند و عرب را در جهان اعتبار شعور ایرانی که امروزمان ما را در دنیا تروریست بخوانند
پس اگر غیرت ایرانی داری مهم نیست که خلیج فارس را عرب بنامند مهم آن است که ما به همت یکدیگر خلیج را برای همیشه فارس کنیم تا کسی به خود جرات ندهد نام خلیج را به نکبت عرب بدهد.
زنده باد عشق
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر